مجاهدین از دیدگاه محمود دشتستانی؛ عضو جداشده از این فرقه – قسمت دوم

نشستها ی تشکیلاتی برای زدودن ذهنیت اعضاء در رابطه با تحمل شرایط کنونی
یکی از مهم ترین برنامه ها یا بهتر بگویم مشغولیات برای تغذیه ی روزانه ذهن اعضاء در ارودگاه نشست های ایدئولوژیک و تشریفاتی و گاهاً سیاسی است و به دلیل همین نشست ها است که کسی فرصت فکر کردن به موارد خارج از تشکیلات را ندارد. گاهاً نشست ها به صورت روزانه هر روز به مدت 3 ساعت ادامه دارد. در این نشست ها از امید، داشتن به پیروزی و یا برطرف کردن و پرکردن حفره ها و کمبودهای ذهن در برابر هجوم سئوالات و ابهامات صحبت می شود.
مجاهدین از دیدگاه محمود دشتستانی؛ عضو جداشده از این فرقهبـه دنبـال ایـن کسانی را کـه بـه لحاظ تشکیلاتی مشکل دارند، مثلاً مشکلات مثل فرمان ناپذیری تشکیلاتی و درگیری و مواردی که ضد قوانین و ضوابط و چهارچوب های تشکیلات است را رسیدگی می کنند. البته این رسیدگی که ما می گوئیم صرفاً رسیدگی اداری و دفتری نیست آن ها به صورت موذیانـه ای حـل و فصـل مشکلاتی را بـه دسـت جمـع حاضر می سپارند. البته قبل از این از طرف مسئول نشست یا جلسه همه ذهن ها پخته و آماده تهاجم به فرد مذکور می شود که البته به لحاظ روحی و روانی چنین برخوردی روی فردی که مشکل دارد بسیار تأثیر منفی می گذارد و در ذهنش اینطور موضوع را برای خودش باور می کند و به خودش می قبولاند که بحث ادامه ندهد بهتر است و جلوی جمعی که از دوستان قدیمی اش هم هستند عقب می نشیند و دیگر مرتکب آن کار نمی شود زیرا که می داند اگر بار دیگر تکرار کند دوباره سرو کارش با یک مسئول نشست مهاجم و یک جمع کوک شده است. بنابراین چنین مناسباتی زمینه ای برای فروخوردن، احساسات و عواطف به زندگی و خانواده و خاطرات و واقع بینی عیان را مسدود می کند و در واقع همه ی اعضاء که در اردوگاه هستند به همین شیوه مطیع مطلق خواسته های مسئولینشان می شوند و همینطور یک حصار نامرئی ابراز نظر و دادن نکات و سئوالات در رابطه با تشکیلات و خط را در ذهن کور می کنند، لذا کسی جرأت ابراز نظر و غیره را به خودش نمی دهد.
نشست های بزرگ تر گاهاً تا هفته ای 100 ساعت طول می کشید. در این 100 ساعت به جز وعده وعید براندازی و این که شما ایران آینده هستید و شما در راه امام زمان قدم برمی دارید و مردم ایران منتظر شما هستنـد آن هـم بـا رنگ و لعـاب های خاص خودشان بحث دیگری نمی شود. اگر کسی بگوید قصد رفتن دارم با او صحبـت می شود یـا مسئولین بالا با او صحبت می کنند که ذهن او را بچرخاند یا در جمع دوستان و رفقای قدیمی اش آورده و جمـع را وادار می کنند تا در رابطه با رفتن او حرف بزنند و نظر او را بچرخانند. در نشست جمعی در این رابطه فضایی به وجود بیاید که تا خودتان آنجا نباشید قادر به درک آن نیستید. بهترین دوستانت که گاهاً شاید 30 سال با آن ها بوده ای گریه کنان و با التماس و با بوسیدن سرو پایت یک فضای روحی و روانی و عاطفی به وجود می آورند که شخص مورد نظر قادر به تکرار حرف قبلی اش نیست و دیگر چنین چیزی را یعنی رفتن از اشرف را جدا شدن را علیرغم اینکه همیشه در ذهن دارد، اما بیان نمی کند و منتظر و مترصد موقعیت دیگری برای خروج از آن زنجیر می شود. وبعد مسئولین می گویند 3408 نفر داوطلبانه در اشرف مانده اند!
سئوال این است که: در یک فضای اجتماعی آزاد شما به این شیوه کار چه می گویید: حال فکرش را بکنید که این ریل کار بیست سال یا ده سال ادامه داشته باشد. از اعضای پائین تر و یا اعضای با سابقه در برخورد با واقعیت ها و راحت کردن خودشان از آنجا چه انتظاری دارید؟
اما به خوبی مشهود است که تعداد زیادی از آن ها تمایل به آمدن از اردوگاه را دارند و با چندین نفر از آن ها خودم صحبت کردم ولی متأسفانه راهی برای خارج شدن از آنجا ندارند و اگر دارند کار ساده ای نیست. همانطور که گفتیم تنها راه دیدار خانواده ها با فرزندانشان در اردوگاه می باشد. زیرا که قبل از هرچیز بایستی آن ها را نسبت به اینکه راه های زیای برای خروج وجود دارد به اشرف رساند و ترس و نگرانی آنها را نسبت به این پدیده از بین برد.
هم اکنون بیش از 2800 مرد و در حدود 1200 زن در سن های 16 تا 60 سال در اردوگاه می باشنـد و نشست هـا و جلسـات و توجیهات و رهنمودها چیزی است که بلا استثناء همه ی اعضاء را در برمی گیرد.

خروج از نسخه موبایل