از انسانهای دردمند منتظر تا انسانهای اسیر در اشرف

البته اینکه مخاطب چه کسانی باشند بسیار مهم است. داشتم عکس های خانواده ها را در پشت دربهای بسته زندان اشرف در سایت انجمن نجات میدیدم که بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. نمیدانم چرا احساس کردم سازمان دارد با یک خلق و با یک مردم در تمامیت آن لج بازی کرده و در مقابل آنها ایستاده است از این ماجرا سالها میگذرد اما متاسفانه هیچکدام از سازمانها و دیگر اداره ها و وزارتخانه های حقوق بشری راهی را برای حل این ماجرا باز ننموده اند نمیدانم اما من به اندازه یک انسان از این ماجرا متاثرم ولی نمیدانم چه کاری را میتوانم انجام دهم و البته در عجب هستم که چطور انسانهای دیگری به نام سازمان و مکتب و فرقه این کار را با همنوعان خود میکنند و چطور این موضوع را برای خود قابل قبول میدانند. من هم روزگاری جزو همین اسرا بودم و اگر نیروهای امریکایی به عراق حمله نکرده بودند و شکافی برای تعدادی از ما باز نشده بود معلوم نبود تا کی این ماجرا طول می کشید و چند سال دیگر به اسارت ما در آنجا اضافه میشد. اما از یک طرف دلبستگی بین رفقا و دیگری ترس باعث میشد نتوانم تصمیم بگیرم اما وقتی به درستی تصمیم گرفتم دیدم که من هم میتوانم دیگر دوستانم را ترغیب کنم تا راه مرا در پیش گیرند پس دست بکار شدم و تلاش کردم و گزارشاتم را نوشتم و در بحث های مختلف شرکت کردم اما زیر بار نرفتم و دست آخر من را به ساختمانهای مجموعه اف یا جی فرستادند در همانجا بود که امریکاییها برای بازدید به اماکن آمدند و من با فرمانده آنها و معاونش صحبت کردم و از آن پس راه برای خروج من آماده شد بله من خواستم، حرکت کردم و راه باز شد. هیچوقت دستی از غیب نمی آید مگر خود شما حرکت را شروع کرده باشید پس حالا هم دیر نیست نه خانواده ها نگران باشند و نه زندانی ها. این ارتباط رفته رفته راه خودش را پیدا خواهد کرد. از انسانها به انسانها خواهیم رسید.
اصغر فرزین

خروج از نسخه موبایل