مجاهدین و قاچاق انسان در سال 2010

کنکاش در مسائل و معضلات سازمان مجاهدین آنقدر زیاد و عبرت انگیز است که فرصت کمتری برای پرداختن به حاشیه ها باقی می گذارد. راجع به ترورها، بمب گذاری، شراکت و همنشینی با صدام، جاسوسی، وابستگی ها از نوع ستون پنجم به قدرت های استعماری، زندان، شکنجه و…بسیار نوشته اند.اما کمتر قلمی را می توان سراغ داشت که مثلا به زندگی درونی مجاهدین پرداخته باشد. برنامه یک هفته از کار و زندگی در درون اردوگاه آنها را به تصویر کشیده و مشخص نماید که آنها در طی 30 سال رانده شدن از ایران، چگونه زندگی خود را گذرانده اند؟ یا آنکه این سازمان چگونه افراد را با فریب به اردوگاه اشرف کشانده و آنها را در عمل انجام شده و بی بازگشت قرار داده است؟! چگونه با فریب، برخی خانواده ها را در زمان حاکمیت صدام حسین از ایران به عراق کشانده و ماموریت هایی را در ایران به آنان محول می کرد؟ از این زمره بسیار است که در آینده به گوشه هایی از آن خواهیم پرداخت. سازمان مجاهدین خلق از اواخر سال 1359 تا کنون بیش از 10.000 عضو و هوادار خود را از ایران به عراق و اروپا یا آمریکا ترانزیت کرده است.طوریکه مسعود رجوی در بهار سال 1366 (نشست عمومی در پادگان اشرف) برای خروج هر فرد هوادار خود از ایران،عنوان یک "عملیات" را اطلاق کرد. با این احتساب و این مدل عنوان گذاری، سازمان مجاهدین برای خروج افراد خود از ایران بیش از 10.000 "عملیات"! انجام داده است. ابزار و وسیله اصلی این عمل یا اینگونه "عملیات ها" چه بوده و از چه طرقی انجام می شد؟ از سال 1362 شمسی، تمامی عملیات های ترور، بمب گذاری، خمپاره اندازی و موشک اندازی در ایران از خاک عراق پشتیبانی، هدایت و رهبری می شد. بنابراین با وجود جنگ عراق و ایران و همچنین بسته بودن مرزهای غربی، چگونه تیم های عملیاتی که در عراق آموزش دیده و سازماندهی می شدند در تهران،تبریز،اصفهان،مشهد،شیراز و… عملیات کرده و برخی سالم به "پایگاه هایشان" باز می گشتند؟ این مسافت زمانی و مکانی چگونه و با چه وسیله ای طی می شد؟ تیم های تروریست سازمان مجاهدین، مهمات، جنگ افزار و دیگر وسایل پشتیبانی خود را چگونه از عراق به ایران منتقل کرده و در مواردی نادر با بخشی از همان وسایل به عراق باز می گشتند؟ اینها سئوالاتی است که رهبری مجاهدین تاکنون از پاسخ دادن به آن طفره رفته و بجز عملیات های مرزی (تحت عنوان "عملیات های منظم ارتش آزادیبخش") مابقی را از داخل ایران می داند.اما برای "جداشده های" مجاهدین پاسخ روشن است.اگر کسی پای صحبت جداشده ها بنشیند می بیند که داشتن چنین اطلاعاتی نیاز به داشتن اهرم های فرماندهی در مجاهدین نیست.هر آنکس که بیش از یک سال در سازمان مجاهدین حضور داشته به اندازه کافی در این زمینه اطلاعات دارد که بتواند بنویسد و روشنگری کند. البته پرداختن به این موضوع می تواند کتابی مفصل شود که از موضوع بحث خارج است.اما بر می گردیم به پاسخ سئوال:جواب ؛"قاچاق انسان" است!عملیاتی که رجوی برای هر فرد هوادار خود انجام داده تا او را از ایران خارج کرده و یا یک تیم عملیاتی نظامی یا جاسوسی را وارد ایران کند در عرف بین الملل،"قاچاق انسان "نام داد. مجاهدین قاچاقچیان متبحر انسان قاچاق انسان در عرف جهانی منفور و حامل جرم است. "قاچاق انسان شکل نوینی از برده ‌داری در دنیای مدرن است که شامل استخدام انسان‌ها، انتقال و دریافت آنها برای وادار کردن افراد به تن‌فروشی یا مجبور کردن به کارهایی سخت و طاقت‌فرسا در کارخانجات، رستوران‌ها، مزارع و دامداری‌ها و پروژه‌های ساختمانی است. قاچاق انسان پس از قاچاق اسلحه و مواد مخدر، سومین تجارت غیرقانونی در دنیا به شمار می‌رود." (ویکی پدیا) اما برای کسانی که خود را "انقلابی" می شمارند،این عمل نه تنها شرم آور نیست بلکه در برابر واژه بین المللی (قاچاق انسان مساوی برده داری) به مفهوم"عملیات" یا "آزادسازی نیرو از چنگال حاکمان" است. بعبارتی تفکر حاکم بر چنین اراده ای آن را به یک "فریضه مقدس" تبدیل میکند. پیشینه این صنعت در مجاهدین به 40 سال پیش از این می رسد. زمانیکه اولین گروه های مرکزیت و هسته اصلی مجاهدین با عبور غیر قانونی از مرزهای آبی جنوب و ترکیه راهی فلسطین شده و در آنجا توسط سازمان الفتح به فراگیری آموزش های نظامی پرداختند بر می گردد.اما از اواسط سال 1360 شمسی جهش فوق العاده ای را طی کرد. بطوریکه به مدت 9 سال پس از آن تاریخ بیش از 10.000 عضو و هوادارمجاهدین با ابزار چنین صنعتی خود را به عراق،ترکیه،پاکستان،اروپا و… رساندند.این صنعت در شکل گیری عملیات های تروریستی مجاهدین در ایران که تماما از خاک عراق هدایت میشد، موفقیت های بسیار زیادی برای مجاهدین داشت.جابجایی افراد، سلاح و مهمات برجسته ترین تیم ها و واحد های عملیاتی مجاهدین در ایران تا ترور "لاجوردی و صیاد شیرازی در تهران "(تا سال 2000 میلادی) توسط قاچاقچیان انسان صورت می گرفت.شبکه ای پرهزینه،وسیع و گسترده، از عراق تا،ترکیه،پاکستان،امارات،اردن،ایران،اروپا و…بالعکس! پایگاه بسیار بزرگی بنام "جزی" که در سال 1364 شمسی توسط سازمان مجاهدین در مرکز شهر سلیمانیه عراق تاسیس شد،مرکز اصلی این صنعت بود.قاچاقچیان وابسته به "سازمان خبات کردستان"،"حزب دموکرات کردستان ایران"،"کوموله"،"مافیای ترکیه"،"مافیای پاکستان"،"مافیای امارات و کشورهای عربی" همراه با برخی اعضای ارشد مجاهدین ساکنان اصلی این پایگاه بودند.سال ها بعد،قاچاقچیان سازمان اطلاعات و امنیت صدام حسین نیز به این جمع پیوستند.علاوه بر این چند پایگاه در بغداد،پایگاه هایی در اردن،ترکیه،پاکستان،امارات،آلمان،هلند،ایتالیا،اسپانیا و فرانسه نیز در همین رابطه فعال بودند."اکبر قربانی"عضو کشته شده مجاهدین در ترکیه و "ابوالحسن مجتهد زاده"عضو شورای مرکزی مجاهدین (و ساکن فعلی اورسوراواز) از مسئولین پایگاه های قاچاق انسان در ترکیه و فرانسه بودند. غرض از نگارش چنین پیشینه ای برای مجاهدین،شرح و بسط تمامی ابعاد و ذکر جزئیات آن در این مقاله نیست.بلکه آشنا شدن با ریشه ها و علل مقوله ای بنام "قاچاق انسان" در تشکیلات سازمان مجاهدین است.چیزی که هنوز هم رونق داشته و یکی از ابزارهای مهم و سکرت سازمان مجاهدین بشمار می رود. پس از انتخابات سال 1388 در ایران و وقوع برخی ناآرامی های داخلی،سازمان مجاهدین این ابزار را برای تشویق به خارج کشیدن افراد ناراضی در خدمت گرفت.از یک سال گذشته تا کنون تیم ها و واحد های قاچاق انسان که تحت نظر مستقیم تشکیلات مجاهدین در اورسوراواز فعالیت میکنند،مسیر قاچاق افراد را از "تبریز و ماکو به ترکیه" و "کردستان ایران به کردستان عراق و سپس به ایتالیا،فرانسه و اروپا" را تحت پوشش دارند. اما در اروپا با استفاده از پوشش برخی انجمن های حقوق بشری و نفوذ در برخی از سازمان های خارجی از جمله "گزارشگران بدون مرز" و…این افراد را با وجهه قانونی کردن، اسکان داده و تحت پوشش خود قرار می دهند. در یک سال گذشته بیش از 1000 ناراضی ایرانی از این پوشش استفاده کرده و زیر نظر و هدایت مستقیم فرماندهان مجاهدین مستقر در اورسوراواز به اروپا اعزام شده اند. ظاهرا کار حقوق بشری انجام می دهند. اما عنوان این عمل در عرف بین الملل،"قاچاق انسان" نام دارد که با پیچیدگی های خاصی از چشم سیستم های امنیتی اروپا و بطور خاص فرانسه پنهان مانده است. محمد علوی

خروج از نسخه موبایل