جایگاه شعائر در فلسفه رجوی دجال

ضمن تبریک به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان به تمامی مسلمانان، بی مناسبت ندیدیم تا در رابطه با برخورد سازمان با موضوع شعائر دینی اشاره ای بکنیم. در این مقاله سعی شده برای روشنگری اذهان در مورد دجال گری رجوی و سو استفاده او از اسلام گوشه هایی هر چند بسیار کوچک از واقعیت درون فرقه بیان شود.
در ابتدای تاسیس سازمان، بنیانگذاران سازمان روی مبحث شعائر تاکید داشتند و این امر در مناسبات سازمان تا سالها مورد توجه قرار می گرفت اما پس از انقلاب باصطلاح ایدئولوژیک و ازدواج رجوی با مریم قجر و رو شدن افکار فرقه ای رجوی، شعائر در درون مناسبات سازمان به تدریج کم رنگ و کم رنگ تر شد.
علت این امر را باید در ایدئولوژی جاه طلبانه و فرقه ای که رجوی آن را نمایندگی میکند دید.
در مناسبات تشکیلاتی گذشته سازمان، شعائر جایگاهی خاص داشتند و به همین دلیل آموزش شعائر به همراه آموزش قرآن و تفسیر نهج البلاغه و… بخشی از سیستم آموزشی اعضا بود. اما بعد از روی کار آمدن فلسفه فرقه ای رجوی و بخصوص از سال 64 به بعد، این آموزش ها کم کم از دور خارج شده و بجای آن افراد موظف به فراگیری بحث های انقلاب بودند.
در فلسفه رجوی افراد نیازی به دانستن و مسلط بودن به اصول دین نداشتند اما کلیه افراد می بایست تک به تک بتوانند از بندهای انقلاب طلاق رجوی دفاع نمایند.
در فلسفه او تسلط به خواندن قرآن بصورت صحیح مهم نبود اما افراد می بایست در هفته حتما نشست های مربوط به انقلاب طلاق را داشته باشند.
در فلسفه رجوی خواندن نماز فرادا برای تشکیلات زیاد مهم نبود ولی برای کنترل هر چه بیشتر افراد نماز جماعت اجباری بود زیرا از این طریق می خواستند متوجه شوند که چه کسی با مناسبات فرقه مشکل دارد.
بعد از آن که رجوی قیومیت خود را بر سازمان تثبیت کرد، همیشه در ابتدای ماه رمضان تعداد زیادی از افراد تظاهر به روزه داری می کردند اما با گذشت چند روز تعداد افراد روزه دار انگشت شمار می شد و بقیه با بهانه های مختلف همچون بیماری و ضعف و… از گرفتن روزه خود را معذور می کردند. این امر از طرف مسئولین هم هیچ حساسیتی نشان داده نمی شد و در بسیاری موارد خودشان هم روزه نمی گرفتند.
در حالی که رجوی اعتقادی به مسجد نداشت بعد از سرنگونی صدام برای آنکه افکار مسلمانان عراقی را بفریبد و خود را مسلمان جا بزند، دستور داد تا در اشرف یک سوله نظامی که روی دستش بلا استفاده مانده بود را بعنوان مسجد معرفی کنند. در فرمی بودن این مسجد همین بس که از آن استفاده ای نمی شد الی اینکه برای دجالگری و نمایشات تبلیغاتی در ایام خاص از آن استفاده می کردند و در بقیه اوقات کسی اجازه رفتن به آنجا را نداشت چون تردد افراد به خارج از مقرهایشان ممنوع می باشد.
بعد از انقلاب طلاق بسیاری و شاید بی اغراق بتوان گفت همه مسئولین سازمان نماز نمی خواندند. این موضوع در هنگام مانورها که مسئولین لاجرم کنار افراد پایین بودند بخوبی مشخص می شد که آنها نماز نمی خوانند.
اما علت اینکه شعائر در سازمان اینقدر کم رنگ گردید چه بود؟
در فلسفه رجوی او با وقاحت تمام خودش را رابط اعضا با خدا معرفی می کرد و می گفت که همه شما باید از کانال من خدا را بشناسید و خدایی که قبلا شما به او اعتقاد داشتید خدای غیر واقعی بود. او به کلیه افراد گفت «تمام داشته و آموزش های قبلی خود را کنار بگذارید، حتی آنچه از شعائر می دانید. زیرا همه داشته و دانسته های شما مربوط به دین شرک آلود قبل از انقلاب طلاق شما می باشد» به همین دلیل کلیه اعضای سازمان که می خواستند وارد بحث انقلاب او بشوند چنین می پنداشتند که او فلسفه جدیدی می آورد که خیلی بالاتر از داشته های قبلی خود آنهاست. او به افراد اینطور وانمود می کرد که داشته هایشان شرک آلود است و باید از آن دوری کنند و از آن متنفر باشند.
بعد از وارد شدن افراد به بحث انقلاب در حالی که آنچه از قبل داشتند را دور ریخته بودند، وقتی می دیدند که انقلاب مورد نظر رجوی نه تنها از آنان مسئله ای حل نکرده بلکه آنها را دچار مشکل می کند، دچار نوعی خلاء فکری و فلسفی شده و به قول خود مریم قجر «در برزخ زندگی می کردند و چون پای قبلی شان قطع شده بود و پای جدید را استفاده نمی کردند، همه روی هوا بودند». در واقع اعضا و مسئولین دچار نوعی پوچی شده بودند.
علت دیگر از بین رفتن شعائر در مناسبات فرقه رجوی این بود که او وقتی دید میزان مخالفت با بحث های او زیاد است و بسیاری از مسئولین سازمان بخصوص مردان، دچار مشکلات جدی شده اند، کلیه آموزش های شعائر و دینی سازمان را تعطیل و بجای آن نشست های انقلاب را بعنوان آموزش ایدئولوژی در برنامه ها قرار داد. به این ترتیب افراد موظف بودند هر هفته در نشست های آموزشی که در آن فلسفه فرقه ای رجوی آموزش داده می شد شرکت کنند.
رجوی متکبر برای سفت کردن پای این نشست ها، دستور داد در صورت غیر فعال بودن افراد با فرد مورد نظر برخورد تشکیلاتی شود. این امر بدلیل غیر واقعی بودن ایدئولوژی رجوی و ضدیت افراد با آن بجایی نرسید و بعد از مدتی رجوی دستور داد تا کلیه افراد هر روز در نشست های عملیات جاری شرکت کنند و عدم شرکت در این نشست ها به منزله خیانت محسوب می شد.

خروج از نسخه موبایل