گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین درباره ی ترفندهای سران مجاهدین ـ قسمت پنجم

قادر رحمانی: آقای شیردم نکته مهمی را گفتند ملت ایران هیچ سمپاتی نسبت به مجاهدین ندارد و از آنها بشدت بیزار است. چون مردم می دانند مجاهدین کسانی هستند که با صدام منفور و مستبد نشست و برخاست داشتند و از حمایت کامل صدام برخوردار بودند. اما موضوع اصلی بحث ما این بود رهبران مجاهدین تحت شرایطی که هم اکنون حاکم است در ایزوله کامل قرار دارند. امریکائیها که مجاهدین را تحت حمایت خود قرار داده بودند سرانجام به این نتیجه رسیدند مجاهدین تاریخ مصرف شان به پایان رسیده است آنان در حال ترک عراق هستند، خب در این شرایط رهبری مجاهدین اصرار دارد تا نیروهای تشکیلاتی را در اشرف نگاه دارد؟!!
آیا این تصمیم مسعود رجوی صرفا خواسته ی نفرات مستقر در اشرف است؟ یعنی واقعا نفرات و اعضای تشکیلاتی مستقر در اشرف هم مثل مسعود رجوی تصمیم دارند در اشرف بمانند؟ یا اینکه اجبار و فشار مسئولین اشرف نفرات را وادار کرده است بر خلاف میل خودشان در آنجا بمانند؟ مثل آن مراحلی که ما در اشرف داشتیم یکسری مسائل را به ما دیکته میکردند و ما جمعی می پذیرفتیم بی آنکه امکان و یا فرصت تفکر آزاد بدهند. یعنی تحت فشار های عجیب و غریب ذهنی و روانی قرار می گرفتیم وادار می شدیم مثل رباط برنامه ریزی شده، تن به خواسته های مسئولین اشرف و رهبری سازمان بدهیم. اما سوالی که برای من پیش آمده است اینکه رهبران مجاهدین به چه بهایی و به چه قیمتی می خواهند تشکیلات و نفرات را در اشرف حفظ کنند آیا در چنین شرایطی که همه چیز بر علیه مجاهدین است این امر امکانپذیر است یا نه؟ ناصر سیدعلی بابایی: در پاسخ به سوال شما لازم است چند موضوع مهم را در نظر بگیریم. همه می دانیم رهبری سازمان مایل نیست نفرات را از عراق خارج کند و همچنان اصرار دارد تا اشرف را حفظ کند یکی از دلایلش این است که سازمان نیروهایی را در اشرف متمرکز و سازماندهی کرده است و با وجود محلی به نام اشرف سازمان در واقع موجودیت خود را سعی دارد مطرح کند. اگر این نیروهای متمرکز و سازماندهی شده در کشورهای اروپایی پخش شود هیچگاه مقامات کشورهای اروپایی به علت فضای ضد تروریستی اجازه فعالیت سازمان یافته و حتی سیاسی به نیروهای سازمان نخواهند داد و آنان در کشورهای اروپایی حق فعالیت سیاسی بدان شکلی که رهبران سازمان دوست دارند، نخواهند داشت. اصولا مقامات کشورهای اروپایی اجازه نخواهند داد سازمان به عنوان یک تشکیلات سیاسی متمرکز در آن جا به فعالیت بپردازد و بر علیه رژیم ایران فعالیت کند چون منافع کشوری که میخواهد به نیروهای سازمان پناهندگی بدهد مهمتر از هر فعالیتی است که انجام می پذیرد. و کشورهای اروپایی منافع خودشان را در نظر می گیرند تا منافع سازمانی که ماهیتا تروریستی است و یک عامل بالقوه خطرناک برای بشریت. رهبران سازمان دقیقا به این موضوع واقف هستند و به این خاطر حاضر نیست اشرف را ترک کنند. چون می دانند اگر نیروهایش در اروپا پخش شوند هرگز امکان سازماندهی مجدد را نخواهند داشت و آنها جایی مثل قرارگاه اشرف را در اروپا بایستی در رویاهایشان جستجو کنند. خب در این شرایط سازمان وجود خارجی قابل ذکری نخواهد داشت و در نتیجه پتانسیل خود را از دست می دهد. بدین جهت رهبری سازمان حاضر است نفرات خودش را در اشرف پای مرگ بفرستد اما آنها را از آنجا خارج نکند. چرا؟ زیرا رجوی دقیقا می داند اگر نیروهایش در اروپا پخش شوند ماهیت و موجودیت سازمان از بین خواهد رفت. بدین خاطر تبلیغات می کند و سر و صدا راه انداخته است که رژیم ایران می خواهد َآنها را از اشرف بیرون کند تا موضوع اصلی را کمرنگ کند. در حالی که همه می دانیم رهبری سازمان ارزشی برای جان افراد خودش قائل نیست و موجودیت تشکیلات را ترجیح می دهد به جان نفراتش. مرضیه قرصی: یادم میاد نیروهای امریکایی وقتی به اشرف آمدند و کمپ را تشکیل دادند فهیمه اروانی خیلی ناراحت بود او نمیخواست آنها در آنجا بمانند چون می دانست اگر امریکائیها در کمپ مستقر شوند نیروهای سازمان از اشرف بتدریج خارج شده و به کمپ امریکائیها خواهند رفت و همینطور هم شد ضمنا اگر یادتان باشه آن موقع امریکائیها که آیدی کارت ها را به نفرات میدادند مسئولین اشرف به ما رهنمود می دادند در مصاحبه به امریکائیها چه بگوئیم. یعنی رهبران سازمان می دانستند بسیاری از نفرات مایل نیستند در اشرف بمانند. آنان به ما می گفتند در مصاحبه با امریکائیها به آنها بگوئید حاضر نیستیم اشرف را ترک کنیم و داوطلبانه اینجا مانده ایم و خیلی مسائل دیگر که به ما تلقین می کردند. در واقع مسئولین سازمان بیشتر خانم ها را با زور و ترفندهای خاصی در اشرف نگاه داشته اند. قادر رحمانی: همانطور که خانم قرصی گفتند در مقر ما مردها نیز چنین برخوردی مسئولین اشرف با ما داشتند آنها از اینکه امریکائیها با ما مصاحبه کنند وحشت زده شدند. به ما می گفتند شما در این شرایط مبارزین سیاسی هستید مبادا شل شوید و در مصاحبه با نمایندگان وزارت خارجه امریکا سستی از خودتان نشان دهید. مسئولین اشرف به طور مداوم به ما دیکته و تلقین می کردند به امریکائیها بگوییم داوطلبانه و برای مبارزه با رژیم ایران در اشرف ماندگار شده ایم. اما دوست دارم همین حالا حقیقتی را بگویم به نظرم سازمان نه تنها جایگاه توده ای در هیچ کجای ایران ندارد که در اروپا یا امریکا نیز جایگاهی ندارد. اینکه پنج یا شش نفری هوادار سازمان دراروپا با چند تا پلاکارد در دست تظاهراتی می کنند فقط برای حفظ موقعیت مسعود و مریم است. آنها می دانند هیچ فرجی حاصل نیست مگر اینکه تحت هر شرایطی تشکیلات در اشرف بماند. مسعود و مریم انگار در یک بن بست عجیبی گیر کرده اند چون می دانند حفظ اشرف نیز برای همیشه امکانپذیر نخواهد بود. مرضیه قرصی: در بمباران نیروهای سازمان به وسیله هواپیماهای امریکایی پیام مقامات امریکایی این بود یا باید خلع سلاح شوید یا اینکه همه شما را نابود می کنیم. بعد مسعود رجوی بر خلاف حرف هایش در آخرین نشست قبل از جنگ امریکا و عراق گفت: اگر امریکائیها به عراق حمله کردند به ایران می رویم و با ژست خاصی ادامه داد امریکائیها جرات حمله به مجاهدین را ندارند وقتی یگان های زرهی و اشرف بمباران شد مسعود بر خلاف همه وعده هاش پیام داد و گفت خلع سلاح شوید و بین شما و سلاح ها شما را انتخاب کردم. مسعود در آن شرایط می دانست اگر نیروها در بمباران از بین بروند برای او نیز همه چیز تمام خواهد شد. بدین خاطر در آن شرایط برای حفظ موقیعت خودش حاضر شد به همه حرف هایی که زده بود پشت کند و به ذلت و خواری تن در دهد. ناصر سیدعلی بابایی: خب مسعود سلاح را تحویل داد چون سلاح ابزار بود ولی افراد را می خواست به عنوان اینکه این نیروها سپر خودش بشوند و به دیگران بگوید که من رهبر این جمع انسانی هستم که در اشرف جمع شده اند و نان این ها را برای مدتی بخورد. مسعود بیشتر شبیه یک لاشخور است. من این جور فکر می کنم. ادامه دارد…
مکان گفتگو: دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی
تنظیم از آرش رضایی

خروج از نسخه موبایل