پنجمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی خطاب به ناهید بلوچستانی، الهام و شهرام کیامنش

بتول سلطانی هستم. سلام دارم به شما. ما عزم جزم کرده ایم که تا آزادی تک تک شما از این اسارتگاه تشکیلات رجوی به کمک این خانواده ها از پای ننشینیم تا دکان تزویر و ریای رجوی را تخته کنیم. رجوی که با وقاحت تمام در پیام اخیرش باز هم پیام مرگ برای شما صادر کرده است و اشاره به به یک پایان عاشورا گونه کرده است فکر می کند می تواند با نسبت دادن آدمکشی هایش به نبردهای امامان کارهای پلید خودش را پاک جلوه دهد. او برای موجه نشان دادن کارهایش به این توجیه ها متوسل می شود تا آنها را در اذهان باارزش جلوه بدهد و چون دور از منطق حقوق بشری است به این ترتیب و با سوء استفاده از امامان و پیامبران می خواهد به کارهایش رسمیت ببخشد. خوشحالم از اینکه به همت همین خانواده ها تعدادی دیگر همچون محمود عینکیان- مرتضی دشتی- مهرداد امیری و حجت رفیعی از گرداب تشکیلاتی آزاد شدند. او اسم این رساندن صدای جامعه و مردم و صدای ما که بیش از ربع قرن تشکیلاتش را تجربه کرده ایم را شکنجه روانی ساکنان اشرف گذاشته است برای این، این اسم را روی آن گذاشته که نمی خواهد صدای ما به شما برسد نمی خواهد شما بیدار شوید و همه تلاش خود را می کند که همچون گذشته شما اسیر و سپر بلای خودش باشید. اخبار هدفدار و تحریف شده سازمان را گوش نکنید و جان خود را برای رجوی تلف نکنید. او برای تحریک مردان شما زنان را به صحنه می فرستد تا خودتان را جلو بیندازید و با نیروهای پلیس درگیر شوید و برایش یک نفر هم که کشته شود یا ناقص شود غنیمت است و این آرزویش است و بعد از مرگ شروع می کند برای شما عزاداری و اشک تمساح ریختن همین رجوی را ارضاء می کند. مطمئن هستم خدا او را به سزای اینهمه آزار و مرارتی که برای همه ایجاد کرده است خواهد رساند. و این سرنوشت همه مستبدان است. زیر بار فرامین تشکیلاتی او نروید و از هر طریق که می توانید بدون اطلاع فرار کنید. از همه زنان و مردانی که می شناسم و می دانم چه رنجی را در این تشکیلات متحمل شده اند می خواهم که دیگر درنگ نکنند و بگریزند. ناهید بلوچستانی عزیزم که بهمراه دخترت الهام و همسرت شهرام آنجا اسیر هستی یادت می آید زمانی که آرمان پسر شیرخواره ات را به در پایگاه رضائی می سپردی با هم حرف می زدیم. آن زمان آرمان تو شیر خواره بود و روزها من از او نگهداری می کردم سلام می کنم به همسرت و دخترت الهام همشهری های خوبم تعارف را کنار بگذارید الهام جان یادت می آید که زمانی سازمان برای سرگرم کردن ما تو را مربی کلاس انگلیسی گذاشته بود و ما با هم حرف می زدیم. یادم هست بعدها سازمان در پشت صحنه چه تلاشی می کرد که تو بروی و به آمریکائیها بگوئی که خودت داوطلبانه خواسته ای بمانی همشهری های خوبم این تشکیلات زمانی شما را از خانه و کاشانه تان در آمریکا و من و همسر و فرزندم را از ایران به عراق کشاند و آواره بیابانهای عراق کرد و همه چیزمان را گرفت و سعی کرد تمامی پلهای پشت سرمان را خراب کند تا راه بازگشت نداشته باشیم. بخدا حتی یک روز ماندن در این تشکیلات فرقه ای عمر هدر کردن است. تشکیلاتی که شبانه روز کارش کنترل روی افراد است وهمه را وادار کرده همدیگر را بپایند. نشستهای متوالی وجانکاه و خسته کننده با رهبر دروغگوئی که هر سال می گوید امسال سال آخر است و همه چیز را برای بقیه حرام کرده و بعد هم همه را به گردن خود ساکنان اشرف می اندازد جائی که کسی حق ندارد بجز رهبر دیگری را دوست بدارد و با اسم محفل و هزار اسم دیگر آن را حرام می کند ناهید جان تا دیر نشده سراغ پسرت آرمان برو او هم اکنون نیاز به کمک تو و همسرت دارد خانه و کاشانه ویران شده را از نو بنا سازید و گذشته را جبران کنید زمانی من هم فکر می کردم که پرچم مبارزه بر دوشم است و برای آزادی مردمم مبارزه می کنم اما گذشت زمان و دیدن همه چیز در بالاترین سطح سازمان آنها را رسوا و برملا کرد و دیدم که همه چیز پوچ و سراب است نباید معطل کرد و باید گریخت. تعارف را کنار بگذارید هنوز دیر نشده بزنید از این تشکیلات بیرون تا طعمه فرامین رهبر نشوید تا سرنوشتتان همچون حنیف امامی و سیاوش نظام الملکی که در درگیریهای بی هدف سال گذشته اسیر مهلکه شدند دختر جوان و زیبای شما الهام آنجا در حال تلف شدن است در حالیکه باید دنبال تحصیل علم و دانش باشد. این سازمان همه شما را خواهد کشت و از خونتان سوء استفاده خواهد کرد شاید بعد از مرگ شما چیزی نفمید که چه می شود ولی حداقل به این فکر کنید که خانواده تان در سوگ شما چه خواهند کشید یا کسانی مثل من که در طی این چهار سال که از اون دخمه فرار کردم و آثار سم اون تشکیلات از ذهن و ضمیرم کم کم پاک شده است و به دنیای واقعی عاطفه و احساس برگشته ام بخدا که لحظه به لحظه به آزادی شما فکر می کنم. کمی به پسرتان آرمان فکر کنید او الان به راهنمائی و کمک شما احتیاج دارد. به فکر آینده او باشید. اراجیف سازمان فقط برای گول زدن باز هم بیشتر شما است تا شما را وادار کند که احساس کنید دارید مبارزه می کنید و پرچم بنیانگذاران بر دوشتان است. اما کار از این حرفها گذشته و آب از سرچشمه که مسعود رجوی باشد گل است بیش از این به این ذلت و محیط بسته و ساختگی و سانسور و اختناق اشرف تن ندهید و به یاری این خانواده ها که برای کمک به شما آمده اند بشتابید. بیائید تا ببینید که چقدر سازمان به شما دروغ گفته است. زمانی رهبر توجیه می کرد که پایتان را بیرون سیاج بگذارید و دوباره برگردید اما به تجربه برایش ثابت شد که هر که پایش به بیرون برسد با دیدن واقعیتهای بیرون دروغگوئی های سازمان را می فهمد و هرگز بر نمی گردد چشم انتظار دیدن تک تک شما هستم. به امید دیدار

خروج از نسخه موبایل