مسعود رجوی از صدام حسین تا سارا پالین و…

اگر اصلِ فرقه بودن سازمان مجاهدین و نیز جاه طلبی و قدرت طلبی رهبریت آن را در نظر نگیریم و به فرض یک سازمان اپوزسیون مبارز به آن نگاه کنیم؛ مجبوریم از این سازمان بپرسیم برنامه حداقل شما چیست؟ و ازآنجا که این "سازمان مبارز " که البته فراتر از این خود را یگانه جایگزین و آلترناتیو جمهوری اسلامی میداند و سالیان سال است که برای دولت دست ساز خودش با پسوند دمکراتیک ؛رئیس جمهور نیز تعیین کرده است، نه به دنبال اصلاحات است و نه به فکر یک انقلاب رنگی و مخملی و نه هیچ تغییر دیگری از این دست ؛ این سازمان فقط و فقط از براندازی و تغییرجمهوری اسلامی میگوید و از رژه نیروهایش در تهران و انهدام و کشتارمخالفانش بعد از پیروزی ؛ با این وصف مجبوریم سئوال را چینین تصحیح کنیم که حداقل برنامه شما برای براندازی چیست؟ البته برنامه های سازمان همیشه مقطعی، کوتاه و سریع بوده اند و همیشه نیز چنان بوده که مردم یا حتی دیگر سازمانها و گروهها در آن کمترین نقش را داشته اند. سرنگونی با تظاهرات مسلحانه در تهران ؛ سرنگونی با انفجار وکشتار و ترور سران جمهوری اسلامی ؛ سرنگونی با کشتار مردم مدافع جمهوری اسلامی وسرنگونی با ارتش آزادیبخش.ما البته سئوال را در شرایطی مطرح میکنیم که هیچکدام از آن برنامه ها منجر به نتیجه نشده و بالعکس این اعمال بیشتر و بیشتر باعث انزوای سازمان نیز شده است این برنامه های مقطعی برای سازمان القابی مانند تروریست و نفوذی و ستون پنجم دشمن و جنگ طلب و حتی شرور را به همراه داشته. شاید مثلا اگر کمی قبل تر(در زمان صدام) این سئوال را از مجاهدین میپرسیدیم با گردنی افراشته پاسخ میدادند برنامه ما سرنگونی جمهوری اسلامی با ارتش آزادیبخش است و حرکت نیروهای مسلح ما به سمت تهران و پیوستن مردم به آن درمسیر حرکتش بزودی محقق خواهد شد؛ البته آنموقع مثلا باید میپرسیدیم که آیا فکر میکنید که مردم ایران به ارتشی که ازدشمن تغذیه شده و با نیروی نظامی میخواهد حکومت را به دست بگیرد روی خوش نشان خواهد داد؟ اما امروز با وجود زمینگیر شدن این ارتش بادکنکی در باتلاق عراق دیگر این سئوالات مطرح نیست. بارها پرسیده ایم که برنامه شما برای ادعایی که دارید چیست؟ هیچگاه سازمان پاسخ روشنی نداده است ؛ وقتی پای تبلیغات در میان است و برنامه تلویزیونی پخش میکند از خشم و خشونت و انفجار میگوید و به توپ و تانک گذشته اش افتخار میکند و وقتی پای دادگاه و اظهار نظر جهانی و سیاستمداران در میان باشد؛ میگوید که از سال2003 به بعد سلاح را کنار گذاشته و دیگر هیچ اقدام مسلحانه ای انجام نداده و در ذهن ندارد. پس تکلیف براندازی چه خواهد شد؟ براندازی آنهم از نوعی که سازمان میخواهد ؛ خشن و مسلحانه و طوری که هرچه هست به سازمان برسد و پای سازمان یا گروه دیگر و یا حتی مردم هم در کار نباشد. سازمان و رهبری آن مستقیم پاسخ نمیدهند اما از رسانه هایشان میتوان دریافت. آنها از گفته های سارا پالین علیه جمهوری اسلامی چنان خوشحال میشوند که نمیتوانند ظاهر سازی کنند و خوشبینانه و کودکانه در رویا پردازی پیروزی او و حمله آمریکا به ایران ؛ طبق اخلاص بر کف به خوش خدمتی میپردازند که یگانه آلترناتیو جایگزینی را از دست ندهند.آنها چنان سرمست یک جمله سارا پالین میشوند که باور نمیکنند مردم آمریکا و جهان مطلقا ظرفیت جنگ دیگری راندارند؛ و حتی فکر نمیکنند که تا چه حد میتوان به جملات تبلیغاتی دل بست. سازمان مجاهدین خلق چنان مجذوب افشاگریهای ویکی لیکس شده و دل به تبعات آن یعنی حمله عنقریب آمریکا بسته؛ که لحظه ای تصور نمیکند این افشاگریها ممکن است در آستانه انتخابات میاندوره ای کنگره و سنای آمریکا که پرهزینه ترین انتخابات تاریخ آمریکا است ؛یک برگ انتخاباتی باشد و نیز ترفندی برای هموار کردن برنامه های آمریکا در افغانستان و عراق ونیز تهدید پاکستان برای چرخش به سمت آمریکا باشد ؛* هرچه هست این افشاگریها برای به قدرت رسیدن مجاهدین نیست و مجاهدین در شرایطی به وجد آمده اند و دلخوش به حمله آمریکا به ایران در نتیجه این افشاگریها هستند که همین افشاگریها برای باورنمایی بیشتر، گوشه های خیلی کمی از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان را لابلای هزاران سند دیگر بیرون داده است** ؛ جنایاتی که مجاهدین آمریکایی ها را برای انجام آن در ایران ترغیب و تشویق میکنند. سازمان البته در مابین دلبستگی به ویکی لیکس و ساراپالین مردم ایران را نیز تشویق به قیام و اعتراض میکند اما خودش بهتر از هرکس میداند که برگزاری چهارشنبه سوری و ترقه و آتشها نه به دعوت سازمان است ونه شرکت کنندگان چنین جشنهایی هوادار سازمان و یا حتی معترض جمهوری اسلامی هستند. این تبلیغات به جز مصرف درون گروهی حاصلش آلبومهای عکسی است که بعنوان تظاهرات و اعتراض حامیان مجاهدین در ایران به سیاستمداران و سناتورها و طرف حسابهای خارجی نشان داده میشود. یعنی آنروی سکه " سارا و لیکس " برای سهم خواهی و به خدمت گرفته شدن. — *اینکه سازمان آی اس آی با سران طالبان همکاری نزدیک دارد چیزی است که در اطلاعات افشاشده اسناد زیادی را در برگرفته و بر اساس این اطلاعات سازمان اطلاعات پاکستان از محل اختفای ملاعمر و بن لادن در پاکستان خبر دارد. دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس نیز در هماهنگی با سیاست آمریکا پس از افشای این اطلاعات به پاکستان هشدار داد که نباید به صورت علنی علیه طالبان فعالیت کند و در خفا به این گروه کمک نماید
این اقدام می تواند برای تحت فشار قرار دادن پاکستان جهت هر گونه معامله تا ورود نظامیان آمریکایی به مناطق قبایلی پاکستان باشد. – **جرج اورول‌ نویسنده بزرگ دنیای فانتزی و تخلیلی قدیم را ترسیم کرده است "مزرعه حیوانات "را که در آن باید نگران‌ آدم‌هایی‌ بود که‌ وقتی به قدرت می‌رسند اطلاعات مهم را پنهان کرده و ما را از آن محروم میکنند، اما آلدوس هاکسلی نویسنده و اندیشمند انگلیسی دنیای فرامدرنی رادر رمانش به اسم" دنیای قشنگ نو "ترسیم میکند ؛ او هوشیارانه از دنیایی مینویسد که بجای پنهان کردن اطلاعات آن‌قدر به‌ ما اطلاعات‌ میدهند که‌ در آنها غرق شویم و به‌ کنش‌پذیری‌ و انفعال‌ و از خودبیگانگی‌ کشیده شویم. اورول‌ نگران بود که حقیقت را از ما پنهان کنند اما هاکسلی ترسناک دنیایی بودکه انسان را در دریایی از اطلاعات غرق کنند تا هیچگاه حقیقت را پیدانکند.

خروج از نسخه موبایل