آئینه ای از مجاهدین که واقعیت است

شب طولانی و ظلمانی خاستگاه شب پرستانی است که ذهن و عین شان اسیر تاریکی است و از سپیده صبح وحشت دارند و چون روز برآید مرگ محتومی آنها را با خود خواهد برد. شب بی ستاره و خوف انگیز عراق چنان مسعود و مریم رجوی خفاش را به رقص آورده بود که در مستی قدرت اصلا و ابدا به صبح نمی اندیشیدند و از خون ارتزاق میکرد: هنرشان مغزشوئی بود / تفریح اشان نشست بود / ذهنشان تفنگ بود / هدفشان قدرت بود / فکرشان معیوب بود / دوستشان شیطان بود / راهشان مخدوشان بود مسعود و مریم رجوی شب پرستانی هستند که روشنائی روز را مسبب لو رفتنشان می دانند – مثل زشت صورتی است که برای در امان ماندن چهره جذامی اشان / آرزو می کنند نور وجود نداشته باشد! – اما مگر میتوان سپیده را از سرزدن وا داشت؟ اومی آید و شب پرستان را رسوا می کند. مسعود و مریم رجوی خفاش دیشب تلاش می کنند تا خود را کبوتر امروز جلوه دهند! – طوری وانمود می کنند که گوئی کبوتر سفیدی بوده اند که به چنگال صدام حسین گرفتار آمده اند و به قفس افتاده اند تا از نفس بیفتند و مسعود و مریم رجوی قهرمانانه مقاومت کرده اند!! – حضرات یادشان رفته که در پی مکیدن خون / پرواز کردند و بر بام خانه صام حسین نشستند و آنقدر عشوه در اوردند تا یارغار صدام حسین شدند – حالا که روشنی صبح چشمشان را آزار میدهد در پی تکذیب شب و شبگردیهای خود بر آمده اند و اعلام میکنند فرقه رجوی نه در عراق متولد شده اند و نه در عراق پایان می پذیرند (اطلاعیه مسعود و مریم رجوی هست) اما مسعود و مریم رجوی اشاره نمیکنند که بیست و اندی سالی را که در عراق بسر برده اند مشغول چه کاری بوده اند؟ صرف این که در آنجا بدنیا نیآمده اید و آنجا نیز پایان نخواهند یافت / که تمامی ماجرا نیست! – هرکس نداند فکر می کند قبیله مسعود و مریم رجوی در آن سالهای پر آشوب صرفا اسیر مناسبات حزب بعث بوده و به دستور آنها در مراسم کرد کشی! و جشن سرکوب شیعه ها! شرکت کرده اند!! اسلحه های اهدائی صدام حسین / چمدان های پر از دینار و امکانات لجستیکی / تعهداتی را بعهده فرقه رجوی گذاشت که جاسوسی – خمپاره اندازی و کشتن ایرانی و عراقی تنها نمونه هائی از این هزینه ها محسوب می شدند اما اینگونه مزدوری به سرعت جای خود را به همکاری متقابلی واگذار نمود که منبعث از همفکری شب پرستان بود / پس از درک انقلابی صدام حسین دیو و مسعود و مریم رجوی خفاش و رسیدن به وحدت ایدئولوژیک / تاثیرات شگرفی در مناسبات آنها بوجود آمد – مثل دو برادر و یک خواهر که پس از سالها دوری به یکدیگر رسیده اند و هر کس آئینه دیگری شد / حل شدگی محض / همسوئی در انتخاب رویه های مشترک را حاصل نمود که با تقسیم کار بین حزب بعث و فرقه رجوی یک شبه بعث شکل اجرائی بخود می گرفت / صدام حسین در شیپور جنگ می دمیدند و مسعود و مریم رجوی خفاش لاف صلح طلبی سر میدادند / صدام حسین را عرب غیور لقب دادند و برای مسعود و مریم رجوی شعار ایرن رجوی رجوی ایران را سرمیداند / هردو زندان و شکنجه را بعنوان عامل اقتدار می دانستند و معتقد بودند این مسیر منتج به پالایش نیروها میشود / صدام حسین دیکتاتوری را درس می داد و مسعود و مریم رجوی دمکراسی را قره قره میکردند و به فرقه سازی مشغول بودند – این عاشق و معشوق مسعود و مریم رجوی که پایان شبه سیه را باور نداشتند هر دو آواره شدند – برای سر صدام حسین جایزه تعیین شد ولی مسعود و مریم رجوی خفاش سعی در انکار خود به رفتن ماه عسل با صدام حسین را می نمایند! تا با خود فروشی بقاء خود را تضمین نمایند و به واسطه اینکه مسعود و مریم رجوی سابقه مزدوری را دارند و راه رفتن در شب را تمرین کرده اند لذا براحتی و بعنوان یک گروهبان در پنتاگون استخدام میشوند. آرزوی قدرت مسعود و مریم رجوی را چنان کلافه کرده که مدتها است عقلشان از کار افتاده و کوری و کری بر انها سیطره یافته و بهمین دلیل تحمل روز و روشنائی را ندارند و هر آنکسی که در تاریکی شب صدایشان کند – دستشان را به او میدهند / خواه او صدام عفلقی باشد یا افسر موساد و یا فرمانده پنتاگون / و این خصیصه شب پرستان است و بیچاره شب پرستان مسعود رجوی در فرقه خود با سو استفاده از انقلاب مریم به جایی رسید که تجاوز جنسی به زنان اعضای بی گناه خود کرد این سرنوشت رهبران همه فرقه هاست وقتی قدرت و سکس به خدمت یکدیگر در می آیند و رسیدن به سکس آخرین مرحله از فروپاشی قدرت است که در فرقه های دیگر مثل فرقه حسن صباح و…. وجود داشته است و در زمان حال خود فرقه رجوی و شخص خود مسعود رجوی با زنان مطلقه ای که از شوهرانشان آنها را جدا کرده و گرفته ارتباط جنسی برقرار کرده.

خروج از نسخه موبایل