سه شنبه, ۱۸ آذر , ۱۴۰۴
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت اول 25 تیر 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت اول

شب هنگام وقتی به مقر سازمان در بغداد رسیدیم مرا از همسرم «آرام» جدا کردند و ما را به اتاق های جداگانه بردند. برای مدتی تحت بازجویی قرار گرفتیم. حشمت از من بازجویی کرد. او گفت: در اینجا زندگانی نیست و ازدواج معنا ندارد و نمی توانی فرزند خود را در اینجا نگه داری. دستور تشکیلاتی است، او افزود شما دو گزینه داری یا باید پسرت سعید را به هواداران سازمان در اروپا و یا آمریکا بسپاری، یا اینکه به ایران بفرستیم

خاطرات قلعه اشرف – قسمت دوازدهم 25 تیر 1386

خاطرات قلعه اشرف – قسمت دوازدهم

در حالیکه آن مرد خلع رده تشکیلاتی شده بود و یک نفر معمولی به حساب می آمد و هیچ رده ای نداشت. بعد از مدتی دوباره فردی* به علت روابط نامشروع با زنی* که در همان گردان بود، هر دو به زندان قرارگاه اشرف منتقل می شوند و تا مدتهای مدیدی در زندان بسر می برند و بعد از دادن تعهد از زندان آزاد می شوند.

اسیر بیدادگر – قسمت سوم 20 تیر 1386

اسیر بیدادگر – قسمت سوم

چرا تو هرجا میرسی بر علیه سازمان حرف میزنی؟ تو بجای اینکه از مناسبات سازمان دفاع کنی و اگر کسی هم بر علیه سازمان حرفی زد بزنی تو دهنش، حالا خودت بر علیه سازمان حرف میزنی! دلیل این نوع رفتار تو چیست؟ چرا تو که همیشه مدافع سازمان بودی حالا بر علیه سازمان کار میکنی؟

نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۳ 12 تیر 1386

نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۳

ببینید، ما بحث علمی می کنیم یک بحث کارشناسی و ارزیابی واقع بینانه در رابطه با سرکوب امیال درونی افراد در اشرف مد نظرما است. در واقع هر چقدر بازتر صحبت کنیم و داده ها شفاف باشد تحلیل و جمعبندی و نتیجه گیری ما منطقی تر و عالمانه تر است.

ناگفته هائی از جنایات فرقه تروریستی رجوی 26 خرداد 1386

ناگفته هائی از جنایات فرقه تروریستی رجوی

من نیز در این دوران تاریک تحت بیرحمانه ترین انواع شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفتم.و شاهد اوج درجه شقاوت، بی رحمی، رذالت و حیوان صفتی مسئولین این فرقه شیطانی بودم. در واقع ماههای قبل از شروع جنگ آمریکا وعراق در سال 2003 را باید یکی از دوران تاریک و پر از جنایت حیات این فرقه دانست. به این دلیل که در این ایام تعداد زیادی از اعضای ناراضی فرقه (افرادی که دیگر حاضر نبودند به زیاده خواهی های رجوی تن دهند) به زندان افتادند و زیر بی رحمانه ترین انواع شکنجه ها قرار گرفتند

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۵ 16 اردیبهشت 1386

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۵

آقای داود باقـروند عضو سابق مرکزیت سازمان مجاهدین ؛ عضو سابق ارتش مستقر در عراق و از اعضای سابق شورای ملی مقاومت ؛ تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین در دوران پایانی عمر رژیم دیکتاتور بغداد، به رشته ی تحریر درآورده است

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۴ 12 اردیبهشت 1386

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۴

حدود 3-2هفته قبل از جنگ یک نشست توسط مسعود و مریم در روزی که به نظرم عید فطر بود و مرضیه (خواننده) هم حضور داشت،گذاشته شد. در این نشست که روز آخر قبل از جنگ بود نفرات جدیدالورود از ایران را نیز آورده بودند قصد از این کار این بود که به لحاظ امنیتی مسعود خودش نفرات را چک کند (در واقع یکی از شیوه های چک ضد اطلاعاتی در تشکیلات نیز همین بود که طرف را با مسعود روبرو می کردند.) این به طور خاص وقتی موضوعیت پیدا می کرد که مسعود خودش دیگر می خواست برود و باید به طور قطع و یقین نفرات تعیین تکلیف می شدند تا تحویل تشکیلات شوند.

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۳ 06 اردیبهشت 1386

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۳

در همین مدت 6 ماه قبل از جنگ برای سطوح بالای تشکیلات نشست های تعین تکلیف گذاشتند. که سوژه های نشست ها ما بودیم که بعدها فهمیدیم یک هدف آن تعیین نفراتی است که می خواهند آن ها را به همراه خود در جریان جنگ و در حین فرار از عراق با خود به خارج ببرند. هدف دیگر این بود که چون جنگ در پیش بود می خواستند سازمان دهی نظامی را بچینند و به این صورت که مدت ها بود تشکیلات سازمان از حالت نظامی کامل خارج شده بود و عمدتاً شکل نیروئی به خود گرفته بود (چون هیچ درگیری نظامی در کار نبود بنابراین افرادی که بهتر از نیرو و گروه خود کار می کشیدند را بیش تر نیرو می دادند) اما حالا می خواستند سازمان ِ کار نظامی را بچینند

خاطرات قلعه اشرف – قسمت یازدهم 05 اردیبهشت 1386

خاطرات قلعه اشرف – قسمت یازدهم

یکی دیگر از دوستان من که در سال 73 جزء دستگیرشدگان بود و در زیر شکنجه جان خود را از دست داد جلیل بزرگمهر نام داشت.جلیل اهل کرمانشاه بود و 25 سال داشت که به علت فقر مالی و وضعیت نابهنجار خانوادگی و نداشتن پدر و مادر به اتفاق برادر کوچکترش خلیل و خواهرش در سال هفتاد هجری شمسی به امید زندگی بهتر اغفال شده و به تور سازمان افتاده بودند. من و جلیل در یگان توپخانه در مرکز 35 باهم کار می کردیم

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۲ 02 اردیبهشت 1386

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۲

در تشکیلات برای پوشاندن مقاصد غیر انسانی رهبران تشکیلات اقدامات زیادی صورت داده می شد. ازجمله تراشیدن کارهای سخت و طاقت فرسا برای نیروها مانند کارهای ساختمانی، تراشیدن بلوک هائی که از دیوارهائی که فقط برای پر کردن وقت خراب کرده بودند تا ساعت ها نفر وقت صرف تراشیدن یک بلوک که سیمان های چسبیده به آن با ساعت ها تیشه زدن جدا نمی شد! و در نهایت مثلاً 100 دینار یا 5 سنت 100 ریال ایرانی به فروش برسد تازه این را نیز به عنوان صرفه جوئی در هزینه ها به خورد فرد می دادند

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۱ 28 فروردین 1386

خاطرات و تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین ۱

آقای داود باقـروند عضو سابق مرکزیت سازمان مجاهدین ؛ عضو سابق ارتش مستقر در عراق و از اعضای سابق شورای ملی مقاومت ؛ تحلیلی جامع از شرایط مجاهدین در دوران پایانی عمر رژیم دیکتاتور بغداد، به رشته ی تحریر درآورده است که قسمت اول آن را به بهانه ی ورود به چهارمین سال ِ سقوط رژیم صدام مطالعه می فرمایید.

آن سوى پرده قسمت آخر 28 اسفند 1385

آن سوى پرده قسمت آخر

حتى نام این زندان هم خون را در رگ ها منجمد مى‏کرد. ابوغریب دهشتناک ‏ترین مکان روى زمین بود. گویى تاریخ در آن جا از حرکت بازایستاده است. هرکس پا به این مکان بگذارد. از یادها فراموش مى‏شود. صداى فریادها، دعاها و التماس هاى زندانیان به هیچ کجا نمى‏رسد. زندان ابوغریب بزرگ ترین زندان عراق و محصول حکومت صدام حسین است. دیوارهاى آن از عکس صدام پوشیده شده و عده‏اى از زندانیان وظیفه دارند آن ها را تمیز نگه دارند. طول و عرض زندان به اندازه یک شهر است و به شش بخش مجزا تقسیم مى‏شود.

blank
blank
blank