زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت دوازدهم
در قسمت قبل اشاره کردم که مرا در یگانها سازماندهی نمی کردند و علت را بیان کردم. همان روزها بود که در شام دست جمعی، خبردار شدم که یکی از خانم های مسئول در مقر ما را به جرم ارتباط با یکی از مردها گرفته بودند. من خیلی تعجب کردم. دوستی که موضوع را برایم […]
خاطرات جداشدگان از فرقه مجاهدین خلق؛ علایم رفتارهای فرقه ای
معمولا از سیستم پذیرش یا همان قسمت آموزش که در سالهای ۱۳۸۲ یا ۱۳۸۳ بشدت فعال بود، القائات فکری و فرقه ای توسط عمال مسعود رجوی علیه نیروهای جدید الورود که با هزار نیرنگ و دروغ پایشان را به خاک عراق کشانده بودند، آغاز می شد. مثلا فهیمه اروانی در نشست های انقلاب ایدئولوژیک! مجاهدین […]
حسن نظام الملکی متهم ردیف ۱۰۲ دادگاه یک شکنجه گر به تمام معنا بود
حسن نظام الملکی یک شکنجه گر و یکی از سران فرقه رجوی بود. در مانورهایی که رجوی شرکت می کرد در کنار رجوی بود. دو سالی مسئول مقر ما بود. برای خود شیرینی در مقابل رهبران عقیدتی اش هر روز ضوابط جدیدی از خودش وضع می کرد و ضوابط را روی تابلوی سالن غذا خوری […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت یازدهم
در قسمت قبل اشاره کردم که به من شک کرده بودند که مبادا در جلولا اقدام به فرار کنم. مرا به پادگان اشرف منتقل کردند. وقتی به مقر در پادگان اشرف رسیدم خودم را به زنی بنام فاطمه غلامی معرفی کردم و در آشپزخانه مشغول کار شدم. در کنار کارهای آشپزخانه کارهای تاسیساتی نیز انجام […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت دهم
همانطور که در قسمت قبل اشاره کردم سران رجوی کردها را دستگیر می کردند و به استخبارات عراق تحویل می دادند. کُردها وقتی به استخبارات عراق سپرده می شدند، مرگ نصیبشان می شد. مقر ما در جلولا مستقر شد و سلاحهای سنگین با نفرات کلار و خانقین را به توپ بسته بودند. در مقر بودم […]
چگونه انقلاب طلاق منجر به بیگاری بیشتر نیروها شد؟
بعد از انقلاب مسخره طلاق در درون سازمان مجاهدین خلق، رجوی به این نتیجه رسید که باید افراد را به بیگاری بگیرد تا دیگر کسی بعد از انقلاب طلاق به فکر زن و خانواده نباشد و استارت این کار را مریم رجوی زن سومش بعد از به قدرت رسیدن در سازمان زد. او به مسئولین […]
از تسلیم تا خلع سلاح – قسمت دوم
در این نوشتار بدلیل اهمیت اتفاقاتی که در فاصله زمستان 1381 تا اواخر اردیبهشت 1382 برای عراق و فرقه مجاهدین خلق افتاد و منجر به سرنگونی صدام به عنوان پدر خوانده رجوی و تسلیم مطلق مجاهدین به آمریکا و در نهایت خلع سلاح کامل فرقه مجاهدین گردید را مرور خواهم کرد. در قسمت قبل توضیح […]
کمپ مجاهدین خلق | جایی که خندیدن هم ممنوع بود
می خواهم خاطره ای از درون مناسبات تعریف کنم تا برای همه روشن شود مسائلی که رجوی ها مطرح می کنند دروغی بیش نیست و حرف مفتی است که تنها به درد نیروهایش می خورد . بعد از ورود به کمپ لیبرتی دولت عراق و نیروهای نظامی آمریکا قانونی به سازمان اعلام کردند که تجمع […]
رجوی ناموس و نیروهایش را تحویل آمریکایی ها داد و خودش هم پناهنده شد
به هنگام حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق مسعود رجوی دستور داد که نیروهای تمام قرارگاهها می بایست قرارگاههای خود را ترک و در مناطق مرزی ایران پراکنده شوند. رجوی قبل از حمله آمریکا به عراق تحلیل های متناقضی را در نشستی که با شرکت کلیه اعضا گذاشته بود ارائه داد. او ابتدا […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت نهم
همان طور که در قسمت قبل گفتم چند مورد اخلاقی در مقر ما اتفاق افتاد و گزارش به دست رجوی رسیده بود. رجوی بهم ریخته بود و ضوابط خیلی سختی را در مقر گذاشته بود. در همان ایام یک روز برای خوردن چای به سالن غذا خوری مراجعه کردم و تابلو اعلانات سالن را هم […]
دروغی که سالهای زیادی از عمرم را در تشکیلات رجوی به تباهی کشاند
من مجید محمدی، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق هستم. من از جمله اسرای جنگلی ایران و عراق بودم که عوامل سازمان با فریب به درون کمپ اشرف کشاندند. اما ماجرای ماندنم در تشکیلات رجوی، داستان تلخی دارد که تلخیش تا همیشه در کامم مانده است. در درون سازمان دروغی به من گفته شد که به […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت هشتم
در قسمت قبل درباره نشست های طولانی مسعود رجوی با فرماندهان و اعضای رده بالای سازمان درباره بحث طلاق های همگانی مطالبی بیان کردم. هدف رجوی متلاشی کردن خانواده در تشکیلات بود. رجوی می گفت خانواده کانون فساد است نمی شود در تشکیلات سازمان هم خانواده داشت و هم مبارزه کرد. رجوی شیطان صفت بود […]