موضوع بیماری و دارو برای همه جوامع بشری در همه جای جهان وجود دارد و خواهد داشت اما اینکه از بیماری برخی افراد بخاطر حفاظت از جان خودت سواستفاده کنی حتی در عقب مانده ترین کشورها و گروههای افراطی یک امر قبیح تلقی میشود و حداقل برای نیروهای خودشان چنین کاری نمیکنند که در سازمان مجاهدین انجام می دهند.
من از ۶ شهریور سال ۱۴۰۱ پیش کسی به اسم دکتر خسرو میرفتم که البته بنا بقول و اعتراف شخص خودش از علم پزشکی نوین و پیشرفت جامعه و پزشکی بدور و خالی از ذهن است. چرا؟ برای اینکه هیچکسی حق ورود و کار در اینترنت و بروز شدن را نداشته و ندارد جز اینکه از اینترنت برای تعریف و تمجید از مریم رجوی استفاده کنند.
ماهانه میزان قابل توجهی دارو از طریق پزشک خانوادگی آلبانی از شهر تیرانا وارد اشرف و جایی که من بودم به اسم ساختمان گیتی میشد. چگونگی آن بدین صورت بود:
از سال ۱۳۹۲ اولین دسته افرادی که به آلبانی فرستاده شدند افراد بیمار بودند. از آنجایی که دولت آلبانی هم تنها بخاطر موضوع حقوق انسانی و حقوق بشری ورود ما به کشورش را پذیرفته بود، میزانی هم دارو برای کمک زندگی علی رغم نیاز شدید مردم آلبانی به این داروها در اختیار مجاهدین خلق میگذاشت.
اما چیزی که من متوجه شدم:
یک روز کیوان بهارستانی مسؤل امداد گیتی چهار کیسه بزرگ پلاستیکی به وزن تقریبی مجموع ۱۵ کیلو به من سپرد تا به داروخانه مرکزی برده و تحویل بدهم. شب صدایم کرد و گفت بیا تا در لیست تحویلی وارد کنیم. حین خواندن لیست داروها متوجه شدم کسانی در لیست هستند که اصلا در آن مقر حضور فیزیکی ندارند و حتی یک نفر در قید حیات نبود ، فوت شده بود!
گفتم: کیوان چطور توانستی داروها را بگیری؟ گفت: از آنجایی که قرار بود تا یک سال و نیم این داروها به ما داده شود ولی الان من ۷ ساله دارم میگیرم و حتی داروهایی که نیاز داریم و نمیشود تهیه کرد را در لیست وارد میکنم در نتیجه میبینی دارو چون توسط دولت تهیه میشود بدست ما میرسد.
کیوان بهارستانی در ادامه گفت یک وقتی نروی با نفراتی که اسمشان هست در رابطه با چیزی که دیدی صحبت کنید!
محمد طلا نامی از شدت بیماری آسم درد میکشید ولی بجای اینکه دارو برای او تهیه کنند محمد را آورده بودند برای آب درمان!
هیچکسی نمیدانست این داروها از کجا سر در میآورند. فقط میدانم و حاضرم هرجایی لازم باشد سوگند بخورم و امضا کنم که داروها هرگز بدست نفراتی که به اسم آنها دارو گرفته میشود، نمیرسد.
حمید محمد آق آتابای