قرار بود به هر قیمت شده برای دوستان جدا شده از سازمان مزخرف مجاهدین یک میان وعده ای ترتیب بدیم تا وقتی برای تماشای مسابقات فوتبال ایران و امارات آمدند ، چون بلافاصه پس از پایان کارشان بود چیزی نوش جان بکنند.
برای لحظاتی وقتی غذا روی فر گاز درحال پخت بود مروری برخاطرات تلخ و دردناک در اشرف و لیبرتی کردیم. جای تعجب بسیار بود برای گروه یا فرقه ای که ادعای به ارمغان بردن آزادی را داشته و دارد اما وقتی تیم ملی کشور بازی های جهانی یا آسیایی داشت همه اعضا محروم بودن حتی به هرقیمت شده درشبهایی که تیم ملی ایران بازی داشت یا نشست عنقلاب ایدئولوژیک گذاشته میشد یا نوار های مسعود لجنی …
بارها و بارها قبل از اینکه صدای اعتراض بچه ها بلند شود سران فرقه یک روز قبل از بازی ایران میگفتند که این تیم ، تیم رژیم جمهوری اسلامی ایرانه ما خط سرخ داریم نباید نگاه کنیم.
اما یک باراین خط سرخ بخاطر اینکه میخواستن روی آنتن بروند و بازی با امریکا بود زیر پا گذاشته شد جام جهانی در کشور فرانسه سال 1998 بود. داستان از این قرار بود صدهانفر را که اعتماد مطلق داشتند باتیشرت مریم و مسعود حتی اون روز بیاد دارم دکمه های خواهران شورای رهبری از جلو کاملا باز بود !!!! عنقلابی هم سوراخ نشد اون روز فقط همه را مجبور کردند که بپای بازی ایران و امریکا بنشینیم !!!!
یعنی این فرقه برای رسیدن به هدفش هرخط سرخی را هم زیرپا میگذارد نقطه مقابل اما وقتی بحث روحیه رفاه اعضای درون تشکیلات منحط خودش میرسه نگاه کردن به بازی های تیم ملی رد کردن خطوط سرخ میشه …
در تلاطم این فکر بودم که دوستم صدا زد گفت برو یک رول برگ آلومینیومی بخر بیاور دیر شده الان بازی شروع میشه ، بسرعت رفتم و برگشتم و ته چین ها را در فر قرار دادم و پای بازی تیم ملی کشورم نشستم. بازی ای سخت و پر تلاش و دیدنی. اولین بار بود بازی کامل تیم ملی ایران را نگاه میکردم چقدر خوشحال بودیم و شادی میکردیم وقتی مهدی طارمی گل میزد و سایر بازیکنان این فرصت را مهیا میکردند.
به امید پیروزی های چشمگیر و قهرمانی تیم ملی کشورم در جام آسیا
حمید آتابای