سازمان مجاهدین معتقد است که رژیم ایران با ساخت و پاختی که با کشورهای اروپایی داشته است زمینه تثیبت این سازمان در لیست گروههای تروریستی را فراهم کرده است و به تعبیراین سازمان، رژیم ایران شاید "تونل سیاهی" را برایش طراحی کرده که مجبوربه پیمودن آن است و راه گریزی برایش باقی نگذارده است.
به نقل از سایت رسمی مجاهدین خلق
آگاهان سیاسی میدانند که سازمان مجاهدین از حدود 5 سال قبل اصلی ترین فعالیت خود را روی خروج از لیست گروههای تروریستی متمرکز کرده است وعلی رغم تلاش بسیار در این مسیر تاکنون ناموفق بوده است.
اکنون سوال این است با توجه به مسیر 5 سال گذشته، اگر مجاهدین امکان عملیات ولو موفق نظامی در ایران را داشته باشند آیا اقدام به این کار خواهند کرد؟ من فکر میکنم خیر، سازمان مجاهدین خلق امروز به نقطه ای کشانده شده است که حتی اگرامکان عملیات نظامی موفق! در ایران را داشته باشد، نمیتواند به آن دست بزند چرا که انجام هر گونه عملیاتی در ایران سوختن مسیر وتصویری میشود که مجاهدین یعداز سال 2003 وپس ازخلع سلاح اجباری از خود ارایه داده اند. آنان در حال حاضر تلاش میکنند امکانات حضور و بقای یک سازمان سیاسی در اروپا را بدست آورند واگر چه هنوز به این هدف نرسیده اند ولی پس از عراق و حکومت سرنگون شده صدام حسین، حضورفعال در خاک اروپا برای مجاهدین"همه چیز!!"شده است و به همین دلیل نیز در پشت درب های بسته دادگاهها پای هر تعهدی را امضا میگذارند و پیش بینی میشود در آینده نزدیک اقدام به هیچ عملیات نظامی در خاک ایران نخواهند کرد.
البته این به مفهوم آن نیست که مجاهدین از دیدگاههای خود دست شسته اند، بلکه شرایط پیچیده سیاسی جهان امروز و یا آنگونه که مجاهدین آنرا تعبیر میکنند و به "تونل سیاه" ساخته شده دست رژیم تشبیه میکنند، بر سر راهشان قرار داده است. تونل سیاهی که سازمان مجاهدین را لاجرم از یک سازمان تماما نظامی به سمت یک سازمان صرفا سیاسی سوق می دهد.
آینده مجاهدین در این چارچوب رقم خواهد خورد و دوران انجام ترور وکار نظامی در ایران برای سازمان مجاهدین به نظر میرسد به پایان رسیده است. البته این امر دلایل بسیاری دارد ولی تلاش کردم تنها از یک جنبه که مجاهدین آنرا " تونل سیاه " مینامند بررسی کنم و از سوی دیگر به این نکته باید اشاره کرد که اگر عرصه در عراق و حضور در اروپا برایشان تنگ گردد بطوری که نتوانند به اشکال مسالمت آمیز مثل گردهمایی و میتینگ وغیره… فعالیت کنند بلا شک به شیوه قبلی روی خواهند آورد.
تغییر مسیر سازمان مجاهدین ازیک سازمان تماما نظامی به یک سازمان صرفا سیاسی خواست تصمیم گیرندگان سیاسی و امنیتی کشورهای غربی در اروپا بوده است وآنان بدرستی تشخیص داده اند که برای ادامه بقای این جریان تنها راه ممکن! مسیری است که پیش از این سازمانهای شبه نظامی دیگر آنرا تجربه کرده اند.
البته از سیاسی شدن یک سازمان نظامی باید استقبال نمود چرا که به قول صدراعظم سابق اتریش "سخت ترین روز برای یک جنگنده شورشی روزی خواهد بود که سلاح را از او بگیرند و از او بخواهند در پشت میز مذاکره حرف بزند و آنگاه حرفی برای گفتن نخواهد داشت."
شاید تاریخ راهی بجز راهی که ارتش آزادیبخش ایرلند در مسیر آن قرار گرفت، چاره ای برای مجاهدین باقی نگذاشته است. به نظر من مجاهدین بخوبی میدانند در چه مسیری افتاده اند ولی دوست دارند آنرا به زبان خود بیان نکنند بخصوص که پاسخگوی صدها عضوشان درعراق نخواهند بود. پس ترجیح میدهند طوری وانمود کنند که این راه را برایشان ساخته اند و خودشان هرگز مبتکر چنین راهی نبوده اند و جالب اینکه عنوان میکنند که این مسیر را رژیم ایران برایشان طراحی کرده است ونه استراتژیست های غربی.به هر صورت طراح چنین مسیری هر که که باشد نشان از تجربه و کارآیی آنان در برخورد با سازمانهای خشونت طلب میدهد و اگر برآیند چنین طرحی واقعا تغییر و دگردیسی یک تشکل نظامی به یک سازمان سیاسی باشد باید به طراحان چنین اندیشه ای تبریک گفت.
تلاش سازمان مجاهدین برای خروج از لیست گروههای تروریستی در واقع قدم اول رها شدن از تونل سیاه لعنتی است که شب و روز مجاهدین را یکی کرده است و با اجرای طرح استراتژیست های غربی به نظر میرسد:
1- با خروج از لیست گروههای تروریستی سازمان مجاهدین به یک سازمان سیاسی بدل خواهد شد که با تغییر در رهبری و ساختار آن شاید بتوان آینده قابل تحمل تر و دور از روش های فرقه گرایانه را برایشان تصویر کرد.
2- سازمان مجاهدین هویت حقوقی در اروپا پیدا میکند وآنزمان میتوان ضمن روبرو شدن با یک شخصیت حقیقی آنرا به پای میز دادخواهی و پاسخگویی در محاکم قضایی بخاطر آنچه که در ربع قرن گذشته تصمیم و به اجرا درآورده است، فراخواند.
3- مهمتر از همه اینکه بسیاری از اسیران در پادگان اشرف امکان پذیرفته شدن در خاک اروپا پیدا میکنند وبالطبع راه خروج از این سازمان برای شان میسر گردیده و با تضمین سازمانهای حقوق بشری بویژه صلیب سرخ میتوان انتظار داشت با برسمیت شناختن استقلال فکری و اصل تصمیم گیری آزاد برای همه این اسیران، مسیر زندگی آینده خود را انتخاب کنند و از محدوده خاک عراق به ایران بازگردانده نشوند.