انجمن نجات مرکز اراک
- اعضاء مجاهدین خلق
حسن نظام الملکی متهم ردیف 102 دادگاه یک شکنجه گر به تمام معنا بود
حسن نظام الملکی یک شکنجه گر و یکی از سران فرقه رجوی بود. در مانورهایی که رجوی شرکت می کرد در کنار رجوی بود. دو سالی مسئول مقر ما بود. برای خود شیرینی در مقابل رهبران عقیدتی اش هر روز ضوابط جدیدی از خودش وضع…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت یازدهم
در قسمت قبل اشاره کردم که به من شک کرده بودند که مبادا در جلولا اقدام به فرار کنم. مرا به پادگان اشرف منتقل کردند. وقتی به مقر در پادگان اشرف رسیدم خودم را به زنی بنام فاطمه غلامی معرفی کردم و در آشپزخانه مشغول…
- خانواده ها
نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ آلبانی
طیبه جان سلام، حالت چطور است؟ خواهر جان. همیشه برایت آرزوی بهترین ها را داشتم، همیشه از غمهایت غمگین بودم و از شادیهایت شاد. از روزی که از پیش ما رفتی، جای خالی ات اذیتم می کند، اما برایت خوشبختی را آرزو کردم. روزی که…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت دهم
همانطور که در قسمت قبل اشاره کردم سران رجوی کردها را دستگیر می کردند و به استخبارات عراق تحویل می دادند. کُردها وقتی به استخبارات عراق سپرده می شدند، مرگ نصیبشان می شد. مقر ما در جلولا مستقر شد و سلاحهای سنگین با نفرات کلار…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت نهم
همان طور که در قسمت قبل گفتم چند مورد اخلاقی در مقر ما اتفاق افتاد و گزارش به دست رجوی رسیده بود. رجوی بهم ریخته بود و ضوابط خیلی سختی را در مقر گذاشته بود. در همان ایام یک روز برای خوردن چای به سالن…
- خانواده ها
نامه سمانه نوری به حمید رضا نوری: پدر جان به آغوش خانواده برگرد
پدر جان سلام، امیدوارم حالت خوب باشد. من برایت نامه می نویسم چون شما را دوست دارم. اما چه کنم که نمی توانم شما را از نزدیک ببینم. پدر جان سالهای زیادی در کنار من نبودی اما همچنان پدرم هستی و احترام شما را دارم.…
- خانواده ها
نامه عبدالرضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
عباس جان سلام . حالت چطور است برادر. شاید من و تو برادر تنی نباشیم اما به واقع به عنوان برادر همسرم با برادر خودم هیچ فرقی برایم نداری. هم خواهرت و هم من هر دو خیلی دلتنگت می شویم. خیلی زیاد. دوست دارم هر…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت هشتم
در قسمت قبل درباره نشست های طولانی مسعود رجوی با فرماندهان و اعضای رده بالای سازمان درباره بحث طلاق های همگانی مطالبی بیان کردم. هدف رجوی متلاشی کردن خانواده در تشکیلات بود. رجوی می گفت خانواده کانون فساد است نمی شود در تشکیلات سازمان هم…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت هفتم
در قسمت قبل اشاره کردم که در مقر مشغول کار بودم که از طریق بلندگو اعلام کردند همه سریع کار را تعطیل کنند و به سالن غذا خوری بروند. با خودم گفتم چه اتفاقی افتاده که خیلی سریع بایستی در سالن غذا خوری باشیم؟! کار…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت ششم
در قسمت قبل گفتم که نفرات زیادی از خارجه با فریبی که از رجوی خورده بودند به عراق و پادگان اشرف منتقل شده بودند. این بار رجوی می خواست وزنه سنگینی را بردارد! عملیات فروغ جاویدان یا دروغ جاویدان سوم مرداد 1367 شروع شد و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت پنجم
در قسمت قبل از انتقال نیروها به لب مرز گفتم. عملیات را انجام دادند که سه الی چهار روز طول کشید و بعد از آن نیروها به مقر بازگشتند. دو روز به آنها استراحت دادند و یک جشن مفصلی در سالن غذا خوری گرفته شد.…
- خانواده ها
نامه مهین حبیبی به دخترش پروانه ربیعی در کمپ آلبانی
دخترم پروانه سلام . امیدوارم حالت خوب باشد. اگر احوال مادرت را بخواهی، حال خوبی ندارم. از دوری تو و حسرت دیدارت به این روز افتاده ام. هر شب دعا می کنم خداوند صدای مرا بشنود و جگرگوشه ام را به من برگرداند. دخترم پروانه…