پیام صوتی کامبیز باقرزاده به خواهر و برادرش، میترا و سعید رضا و دیگر اسیران اشرف

بچه ها سلام
من کامبیز هستم یکی از قرارگاه هفتی های قدیمی حالتون چطوره امیدوارم که همیشه خوب وخوش وسلامت باشید باور کنید که خیلی دلم براتون تنگ شده و خیلی وقتها بهتون فکر می کنم سعید ومیترای عزیزم امید وارم که شما هم خوب باشید.دیشب همه ی خانواده دور هم خونه ی ماجمع بودیم جاتون خیلی خالی بود ای کاش شما هم یک بار بدون تعصبات خشک و بی محتوائی که دارید می نشستید و خودتون برای خودتون تصمیم می گرفتید وخودتون را از اون جائی که گیر کردید نجات می دادید مثل خیلی ها که خودشون را نجات دادند والان دارن برای خودشون زندگیشون رو می کنند.
خدا وکیلی این همه سال از نقطه ی A به نقطه ی B رسیدید.اصلاٌ من حرفم این نیست که برگردید ایران.من دلم از این میسوزه که چرا این زندگی وآرامشی را که من الآن دارم، خواهر وبرادرم نداشته باشند. بگذارید حاصل تلاشتون به جیب خودتون بره اگه خواستید و به ایران آمدید همه ی خانواده کمک میکنند، خودم هم اولین نفر، اگر هم خواستید ورفتید اروپا باز هم خانواده اونجا هستند وکمک می کنند.
به هر حال دیر نشده بجنبید وخودتون را از اون جائی که گیر افتادید نجات بدید چون به هر حال این یک واقعیتی است که همتون ته دلتون توی رودر بایستی گیر کردید وخودتون هم واقعاً نمی دانید که سنگ چه کسی را به سینه می زنید. اصلاً کسی هست که بخواهید سنگش را به سینه بزنید.کو اون کسی که ادعای جنگندگی ورشادت داشت کجا قایم شده. من نه قصدم نصیحت کردنه نه توصیه کردن من فقط دلم می سوزه که چرا برادر وخواهرم از این زندگی که من 4-5 ساله برای خودم درست کردم محروم باشند وتمام عمرشون باید از از این تاریخ به اون تاریخ،از دور اول مصاحبه با آمریکائیها به دور دوم،امسال تایین تکلیف می شیم،سال دیگه تایین تکلیف می شیم،چرا تمام عمر شون را باید در بلاتکلیفی ف در استرس در اضطراب باشند برای کی برای چی!
ای بچه های قرار گاه هفتی ها مجید سجادی،داریوش سیفی،رمضون،عباس هوشمند،مصطفی زارع،افندرف خسته که از سال 66 تو خیانهای هامبورک می ایستادیم مالی اجتماعی می کر دیم. محمد قادری شما که از سالیان سال پیش منتظر بودید که در یک سپیده دم رویایی هواپیمای بوئینگ 747 توی اتوبان سد فرود بیاد وشما رو سوار کنه وببره دیگه واسه من یکی که نمی تونید بگید نه ونیست واز این حرفا بالاخره که ما برا هم حرف می زدیم ما که همه تو دل هم دیگه خبر داریم خودتون برا ی خودتون تصمیم بگیرید والله به خدا 30 سال دیگه هم اونجا بمونید هیچ کس دنبال شما نمی یاد مرگ یه بار شیون هم یه بار آقا یا می شه یا نمی شه خودتون برا خودتون تصمیم بگیرید و از اون جائی که گیر افتادید خودتان را نجات بدید مگه یه آدم چند سال می تونه زندگی کنه وزنده باشه حیف نیست که بهترین سالهای عمرتان را داخل بیابانهای اشرف اماره وهور الحار وجاهائی که خود عراقیها هم نمی رفتند بگذرانید.
اگر خاک اشرف که شما اینقدرسنگش را به سینه می زنید خاک ایران بود همه براتون کف می زدند والله به خدا خاک اشرف خاک عراقه، شما برا کدام خاک دارید خود را به خاک وخون می کشید.
به خدا در جامعه ی ایران نه کسی شما را می خواد ونه اصلاً نسل جدید کسی اسم شما را شنیده واگر هم شنیده باشد هیچ کس اسم شما را به نیکی در دلش یاد نمی کنه وآنهائی هم که نسل سال 50و60 بودند شما را به عنوان آدم هائی که………
شما خودتون برای خودتون تصمیم بگیرید ومسئولیت سرنوشت خودتان را خودتان مثل یک انسان عاقل وبالغ به عهده بگیرید نگذارید کسی برای شما تصمیم بگیره شما خودتان را قربانی چه کسی می کنید؟ آیا تا به حال یک خط روش افتاده، شما همتون من رو می شناسید و به خوبی با خلقیات من آشنا هستید یک جای سالم توی بدن من نیست کسی نبودم که نه زخم خورده باشم نه چیزی ولی الآن می فهمم که 20 سال چه کلاهی سرم رفته.
چقدر اعتماد کردیم چقدر حرفها را باور کردیم و واقعاًاین حرفها هیچ فایدهای نداشت باید خودتان را از اونجا نجات بدید آره توی ایران زندگی خیلی سخته از صبح باید کار کنی ولی همه دنیا همین جوره اگه میخواهی نون حلال در بیری بایستی کار کنی وزحمت بکشی ولی لااقل می دونی شب که بر می گردی به خانه حاصل تلاشت در جیب خودت می ره نه در جیب کسانی که در اروپا نشستند ودارند بهترین زندگی را می کنندوبهترین لباسها وامکانات را دارند ولی شما به قول خودتان حتی از دارو وبیمارستان وحداقل امکانات زندگی محرومید حتی جرات نمی کنید به خانواده های خودتون یه نامه بنویسید،یه تلفن بزنید خانواده وپدر ومادر برایتان مرز قرمز شده کجای دنیا یه همچین چیزی هست کجای دنیا پدر ومادر پیر اگه به ملاقات فرزندش بیاد باید بهش سنگ زدو فحش داد این این زندگی وتبلیغاتی که مجاهدین برای شما می کنند یک زندگی ماشینی بدون عشق وعواطف است یک مدل زندگی که هیچکس در دنیا نمی پذیرد.
اگر فکر می کنید با جدا شدن از قرار گاه اشرف و خارج شدن از حصاری که سالیان سال برایتان درست کردند نمی توانید در بیرون از آنجا مسائل خودتون را حل وفصل کنید،این اختاپوسی است که مجاهدین در فکر ومغزهمه ی ما انداخته بود.در صورتیکه واقعاً اینجور نیست.شما می توانید بچه هایی را که خیلی زودتر جدا شدند نمونه قرار بدید ازر جمله خود من.
آره زندگی خیلی سخته ومشکلات خاص خودش را دارد پول در آوردن سخته ولی امکان پذیره فکر نکنید اگر از اونجا خارج بشید هیچ مسئله ای را نمی توانید پشت در قرار گاه اشرف حل کنید.
این دقیقاً چیزی است که مجاهدین می خواهند،می خوان این فکر را در شما القا کنند و شما را همان جا برای سالیان سال نگه دارند.
قرار گاه اشرف مثل شیشه ی عمر آقای رجوی وخانمشه، چرا قیمت نشکستن این شیشه را شما دارید می پردازید؟
به هر حال از ما گفتن بود امیدوارم هر جا که هستید خوب وخوش وسلامت باشید امیدوارم روزی برسه که خودتان بدون هیچ ترس ونگرانی و هیچ واهمه ای ازا ینکه عصر توی نشست باید زیر تیغ برید که چرا با نفر بغل دستی خندیدید چرا با دوست 10=20 ساله حرف زدید! یک روز این زندگی را هم تجربه کنید یک روزی کنار پدر و مادر وخواهر وبرادرتان باشید وتا آخر شب،تا دم صبح،بگید وبخنذید وحرف بزنید وروزی برسه بدون ترس وبدون نگرانی وبدون اضطراب زندگی بدون دیکته کردن را تجربه کنید.
میترا وسعید عزیز منتظرتان هستیم هر وقت که آمدیدو هر جا که آمدید می توانید روی ما حساب کنیدما کمکتان می کنیم که انشاء الله بتوانید روی پای خودتان بایستید.آره بعد از 20-30 سال در آن فضا زندگی کردن تا بخواهید با زندگی عادی آدابته بشید سخته ولی شدنیه هر چقدر هم که سخت با شه از زندگی در اونجا بهتر وشیرن تره.
امیدوارم بچه هائی که اسمشون را آوردم شب توی نشست، زیر تیغ انتقادات شدید نروند که آی دیدید وآِِی دیدید وفاکتهایتان را بگوئید وبنویسید و این حرفا……
امیدوارم که هر جا هستید سالم وتندرست باشید
قربان همگی شما کامبیز.

خروج از نسخه موبایل