اشرف، کشتی به گل نشسته فرقه رجوی

رجوی همیشه در نشست های عمومی و لایه ای، پادگان اشرف را کشتی نجات مردم ایران می نامید در نسشت ها می گفت که فقط همین کشتی است که می تواند مردم ایران را آزاد کند. کسی خبر نداشته باشد فکر می کند که مردم ایران در غل و زنجیر هستند که فقط منتظرند کشتی به گل نشسته رجوی آنها را آزاد کند. واقعا این کشتی در دوران پدر خوانده اش (صدام) عجب دورانی داشت در دریا مثل کشتی های دُزدان دریایی برای خودش می تازید و رجوی بلحاظ سیاسی و نظامی ژست آن را می گرفت در مقابل خدمهای کشتی بایستی مستمر کار می کردند بابت کار کردن و عرق ریختن هیچ پولی را دریافت نمی کردند برعکس بعد از کار طاقت فرسا بابت کارهای نکرده شان بایستی تازیانه هم می خوردند بعد از سرنگونی پدرخوانده، باد کشتی نجات خوابید و به تدریج در گل نشست و در حال حاضر در باتلاقی فرو رفته که نمی تواند خودش را نجات دهد. و خدمها یکی پس از دیگری در حال ترک کشتی به گل نشسته هستند. عجبا! کشتی که قرار بود مردم را نجات دهد حلا ببینید به چه روزی افتاده که بایستی اول فکری به حال خودش کند و خودش را نجات دهد. براستی کاپیتان کشتی ظلم و شکنجه در کدام سوراخ خودش را مخفی کرده و آثاری از آن نیست. یادم می آید در یک نشستی گفت بزرگترین طوفان به کمر کشتی بخورد هیچ اتفاقی رُخ نمی دهد بلکه طوفان را دور می زند تحلیلهای پوشالی آن دوران که فقط بدرد خود رجوی می خورد در حال حاضر با یک باد ملایم کشتی لب پر می خورد و تعادل خودش را از دست می دهد. عاقبت ظلم و شکنجه، آواره کردن کودکان شیر خوار، متلاشی کردن کانون خانواده همین است. تجربه ثابت کرده در هر مسیری سنگ بنا کج گذاشته شود انتهای آن انحراف است. دقیقا کشتی به گل نشسته رجوی همین مسیر را طی می کند به عینه می بینیم کشتی از درون در حال متلاشی شدن است وبه مرور زمان در گل فرو می رود.

خروج از نسخه موبایل