حقایقی در باره ی جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت اول

طبق گزارش تلوزیونی اخبار 20:30 شبکه 2 سیمای جمهوری اسلامی ایران در مورخ 27/12/1390 در داخل قرارگاه اشرف یک گور دسته جمعی با اجساد نامعلوم و فاقد هویت کشف گردید آن هم در نقطه ای که اولین گروه 400 نفری از اعضای سازمان به پایگاه کمپ موقت ترانزیت منتقل شده بودند. این خبر حاکی از واقعیتی دارد که من در گزارشات و مقالات قبلی نسبت به این موضوع هشدار داده بودم که در سایت نجات انتشار یافت تا همگان بدانند سازمانی که دم از آزادی و آزادی خواهی می زند و بیگانگان سنگ تروریست های رجوی را به سینه می زنند در درون مناسبات مجاهدین چه فجایع دهشتناکی رخ داده است و هم اکنون نیز تبهکاری و جنایت آنان ادامه دارد. قابل ذکر است بعد از خروج کامل نیروهای سازمان از اردوگاه اشرف حقایق بیشتری از جنایات سازمان روشن خواهد شد و تبهکاری سران سازمان عیان می گردد و اسناد جنایات آنان از دل خاک بیرون خواهد زد. همچنان که نیروهای امریکایی نیز به چند نمونه از هزاران سند دفن شده توسط این سازمان پی برده و از تک تک آنها فیلم و عکس گرفتند این اسناد به جهانیان ثابت کرده است مارک تروریسم که بر پیشانی مجاهدین خورده است اعتراف به یک واقعیت است. مجاهدین این گروه خشن همیشه و در همه حال تروریست های واقعی هستند اگر سران مجاهدین سعی دارند به دروغ شعار مبارزه برای آزادی و عدالت بدهند اما ماهیت واقعی آنها چیز دیگری است. گروه مجاهدین در قتل و شکنجه، تهدید و ارعاب، خرابکاری و تفتیش عقاید، نقض حقوق انسانها، تجاوز گستاخانه به حریم خصوصی نفرات با پوش ایدئولوژی نقش مستقیم دارند. من در این مقاله سعی خواهم کرد برای ادعای خودم به موارد ذیل با سند و مدرک اشاره کنم تا همگان در جریان تبهکاری سران مجاهدین باشند و قضاوت عادلانه کنند. پروسه آشنایی با مجاهدین در تیرماه 1380
1ـ مجید قلیزاده –اهل کرج – جوشکار و لوله کش ساختمان
2- هدایت مختارپور – اهل مسجد سلیمان – بیکار
با مجید قلیزاده در ترکیه آشنا شدم او در ایران هوادار سازمان بود مدتی با هم بودیم سپس با هماهنگی رابطین سازمان در ترکیه به سفارت عراق رفته و ویزای عراق را گرفتیم از طریق دبی با کشتی به بندر الم القصر عراق رفتیم بعد رابطین سازمان ما را به بغداد منتقل کردند پس از یک هفته اقامت در پایگاه سازمان به اشرف رفتیم. در ورودی بعد از تست اداری و مصاحبه ای که لعیا خیابانی با ما کرد به قسمت پذیرش وارد شدیم به دلیل اینکه مجید به مسئولین سازمان گفت در لوله کشی ساختمان مجلس شورای اسلامی کار کرده است در قسمت ورودی مسئولین پذیرش همچون نادر رفیعی نژاد و فردی به نام تقی که برای ضد اطلاعات کار می کردند و نیز فرشته شجاع فرمانده پذیرش از وی خواستار کشیدن نقشه ی مجلس شورای اسلامی شدند. این کاری بود که هر کس طبق مستنداتی که خودش در محل و شهر خودش داشت و اطلاعاتی از پادگان نظامی – نیروگاه – کارخانه های دولتی یا خصوصی مهم داشت سران سازمان وادارش می کردند که با جزئیات دقیق آنها را کشیده و توضیح دهد در این رابطه فردی به نام حسین (اسم مستعار) که مسئول بخش اطلاعات بود در قسمت ورودی، اطلاعات ریز افراد را گرفته و وارد لب تاب خودش می کرد. مجید قلیزاده پس از همکاری با سازمان به دلیل پی بردن به ماهیت واقعی مجاهدین نتوانست با تشکیلات همخوانی کند و بنای ناسازگاری گذاشت او را در قسمت پذیرش از جمع بچه ها خارج کردند و سرانجام معلوم نشد که چه بلایی به سرش آوردند و هیچ اطلاعی از وی نداریم؟ هدایت مختارپور در ابتدای آشنایی من با سازمان در ترکیه در خرداد ماه سال 1380 در هتل کوناک جنب هتلی بود که من در آنجا مستقر بودم رابط سازمان به نام علی وی را زودتر از ما از طریق قطار راهی عراق کرد. وی در قسمت ورودی اشرف با مسئولین سازمان به دلیل بی اهمیتی به خواسته هایش درگیر شد او را بشدت مورد ضرب و شتم قرار دادند سپس از جمع افراد خارج کرده و دیگر خبری از او نبود. تا اینکه یک روز در قرارگاه 12 در مراسم جشن در میدان صبحگاه او را مغموم و پریشان حال دیدم پس از جدایی از سازمان و ورود به کمپ امریکا در پیگیری های که کردم کسی از هدایت و سرنوشت او اطلاعی نداشت و مشخص نشد سازمان چه بلایی به سرش آورده است؟
ادامه دارد…
ناصر سید بابایی
عضو سابق مجاهدین و ارتش به اصطلاح آزادیبخش ملی

خروج از نسخه موبایل