مصاحبه با آقای حسن حمادی برادر مرحوم محمد حمادی – قسمت چهارم

مجری: بعد از این چه اقدامی کردید؟ حسن: محمد روزهای اول که به هتل رفته بود ظاهرا به یونامی و دولت عراق گفته بود که می خواهم به اروپا بروم. خواهرانم ویزای سفر به عراق گرفتند و رفتند او را دیدند که وقتی برگشتند گفتند که محمد اوضاع مناسبی ندارد. بعد ازبرگشتن آن ها به ایران دنبال این بودم که خودم بروم برای دیدنش. تا اقدام کردم مقداری طول کشید که ویزا به دستم برسد. چند رو زبعد شنیدیم که محمد را به همراه احسان به ترکیه فرستادند. احسان به ما زنگ زد که حال برادرتان خوب نیست و خودتان را برسانید. وی حتی قادر نیست به تنهایی غذا بخورد.این بود که یکی از برادرانم خودش را به ترکیه رساند. وقتی می بیند که محمد قادر نیست حتی روی تخت بنشیند وحتی نمی تواند به درستی حرف بزندو لازم است که یکی به او رسیدگی کند،تصمیم می گیرد او را برای مداوا به ایران بیاورد و هم این که خانواده بتوانند به او رسیدگی کنند. به همین خاطر بدون این که به صلیب سرخ وحتی به دولت ایران اطلاع دهد او را با خود به ایران می آورد.که بلافاصله اورا برای معالجه نزد دکتر متخصص بردیم که بعد از معاینات اولیه و عکس برداری از سر او دکتر جواب داد که متاسفانه کاری نمی شود کرد چون تومورمغزی وی بیش از اندازه پیشرفت کرده فقط او را به منزل ببرید تا استراحت کند و.متاسفانه10 روزبیشتر دوام نیآورد ودارفانی را وداع گفت.. مجری:قطعا همان اوایل که در بهداری فرقه عکسی از مغز وی گرفتند به مسئولین گزارش کردند که وی چه بیماری دارد و این که بایستی عمل جراحی روی مغز اوصورت گیرد، حال سئوال این است که چرا مسئولین فرقه اقدامی برای مداوای وی دربیرون اشرف نکردند؟! حسن حمادی:قطعا خطرناک بودن این نوع بیماری به مسئولین فرقه گوشزد شده ولی چیزی که در فرقه رجوی ارزش ندارد جان انسان است. اما این که چرا اقدامی برای برادرم نکردند باید گفت که سال های بعد از حکومت صدام رجوی ها دسیسه های زیادی در برهم زدن امنیت وثبات عراق کردند والان هم در این زمینه کوتاهی ندارند. در همین راستا بخش هایی به نام بخش اجتماعی درست کرده بودند و از افراد عرب زبان برای فعالیت دراین بخش ها استفاده می شد. روزهای اول که محمد در هتل بود وتقریبا هنوز اوضاع مناسبی داشت همین سئوال را از وی کردم.می گفت آخه من به عنوان مترجم در بسیاری از جلسات مسئولین با افراد وشخصیت های مخالف دولت کنونی عراق و حتی موقع رشوه دادن به آن ها حضور داشتم و ازخیلی مسائل خبر داشتم. شاید به همین دلیل هرچه اصرار می کردم مرا برای مداوا به بیرون اشرف بفرستید قبول نمی کردند و می گفتند مشکل مریضی تو درکمپ اشرف باید حل شود. ازطرف دیگر بحث فرار نیروها هم بود. سران فرقه فکر می کردند اگر محمد را برای مداوا بفرستند فرارمی کند وکلی اسرار جنایات سازمان را لو خواهد داد. این منطق ضد انسانی رجوی هاست که اسیران بیمار همچون برادر من می بایست قربانی شوند تا هم راز جنایات و خیانت های رجوی پنهان بماند و هم از مرده آن ها بهره برداری کثیف سیاسی کنند. هم چنان که با مجروحان حادثه مرداد 88 و فروردین 90 کردند علی رغم این که امکان مداوا در بیرون کمپ برای شان وجود داشت ولی عمدا نفرستاد تا جان دهند و می دیدیم که چگونه مریم عفریته به رذیلانه ترین شکل در خارج از کشته اسیران که خودشان عامل اصلی کشته شدن شان بودند سعی می کرد ارتزاق کثیف سیاسی کند.. مجری:چی شد که این موقع سران فرقه تصمیم گرفتند درلیبرتی به نوعی دست از سربرادرتان بردارند و چندان در مقابل اقدام فرار و یا جدایی او کاری نکنند. حسن حمادی:ببینید آن قدر این روزها اوضاع درونی فرقه آشفته است و موضوع فرار اسیران به خصوص از کمپ لیبرتی برای فرقه آبروریزی شده که خود رجوی در نشست جمعی به اسیران گفته فرار نکنید هرکه نخواست بماند خودمان او را تحویل عراقی ها می دهیم تا دنبال زندگیش برود. هرچند دروغ می گوید. برادر من هم سران فرقه را تهدید کرده بود که اگر اورا برای مداوا نفرستند فرارخواهد کرد، از طرف دیگه مسئولین فرقه احتمالا به این رسیدند بیماری محمد آنقدر حاد شده که دوام نمی آورد. یکی از نفراتی که جدا شده و برادرم را می شناخت می گفت این اواخر آنقدر حال محمد خراب بود که مرتب زمین می خورد و بعضا از شدت سردرد سرش را به دیوار می کوبید و ظاهرا دکتری که او را چک کرده گفته که چیزی از عمر او باقی نمانده. مسئولین هم به این نتیجه رسیدند که اگر بیرون هم برود فرصتی ندارد که راز جنایات رجوی را افشاء کند. مجری:آقای حمادی متاسفانه برادر شما فرصت این را نیافت تا ظلم وستمی که رجوی ها بر وی و دیگر اسیران روا داشتندو جنایاتی که در عراق مرتکب شدند، بیان کند. سئوال این است که چطور می خواهید نسبت به برادرتان ادای دین کنید؟ حسن حمادی: بعد از فوت برادرم قسم خوردم که روز اول مبارزه ام با فرقه جنایتکار رجوی باشد.آن ها فکر نکنند که با فوت برادرم پرونده او بسته خواهد شد. برادرمن 17 سال ازبهترین سال های جوانی و عمرش را در این فرقه هدر داد. پدرو مادرم سال ها از نبود فرزندشان گریه کردند و بدون این که حتی یک بار دیگر صدای فرزندشان را بشنوند از دنیا رفتند. برادرم وقتی از ایران رفت سالم بود،بنابراین بیماری او دقیقا ناشی از فشارهای روحی و روانی واذیت و آزارهایی بود که سران فرقه بر وی وارد کردند؛ شکنجه و زندان در ابوغریب وزندان های خود سازمان. بعضی از نفراتی که از فرقه نجات پیدا کردند شاهد بودند که چطور چند نفر ازمسئولین فرقه بعد از نشست موسوم به عملیات جاری مجددا برادرم را زیر کتک گرفتند. باید گفت که جهانی ازظلم وجنایت رجوی ها در حق اسیران کردند خبردارنشد. شاید بعد از تخلیه اشرف راز جنایاتی که رجوی ها کردند افشا شود. بنابراین رجوی ها فکر نکنند که با مرگ محمد حمادی پرونده وی بسته می شود. من تقاص مرگ برادرم را با اقدامات قانونی از رجوی ها پس خواهم گرفت وی قین دارم که آن روز دور نیست که رجوی ها را به خاطر همه جنایاتی که نه تنها درحق اسیران بلکه درحق مردم ایران وعراق انجام دادند دریک دادگاه عادلانه بین المللی به پای میز محاکمه کشیده شوند و راه گریزی ازآن ندارند. مجری: آقای حمادی اسیرانی هنوز در فرقه رجوی هستند که دیریا زود ممکن است به سرنوشت برادرشما دچارشوند چه پیامی برای خانواده های چشم انتظار آنها برای نجات فرزندانشان دارید. حسن حمادی: همینطور است اگردقت کرده باشید در همان ماهی که برادر من فوت کرد، خود فرقه ازسیمای ضدآزادیش اسم افرادی را اعلام کرد که براثر بیماری مشابه بیماری برادر من فوت کردند ؛ مثل محمد طاطایی،رحمانی،بردیا و.تازه دیگه الان مجبورشده اعلام کند وگرنه قبلا کم نبودند اسیرانی که براثر بیماری های مختلف فوت می کردند ولی سران فرقه حتی ازبقیه اسیران هم مخفی می کردند. الان که اعلام می کند فقط به خاطر باج خواهی و مظلوم نمایی برای نهادهای بین المللی است وگرنه ازسردلسوزی برای فرد فوت شده نیست. بنابراین ازتمامی خانواده های اسیران دربند رجوی ها می خواهم که تا دیر نشده وازهرطریقی که متصور هست برای نجات عزیزانشون تلاش کنند.فکر نکنند که همین که اسیران را بردند کمپ موقت ترانزیت کافی است پس نجات پیدا کردند یادشون باشه هنوزعزیزانشان گرفتار واسیرذهنی وعینی رجوی ها هستند والان با به خطر انداختن جان آنها به عنوان برگی برای باج خواهی و به در بردن سران اصلی از مجازات احتمالی استفاده می کند. پس تا دیرنشده با مراجعه به ارگان های بین الملی وحضورشان پشت کمپ موقت ترانزیت برای نجات فرزندانشان ازهیچ تلاشی فروگزار نکنند. همین جا هم از نهادهای حقوق بشری تقاضا دارم نگذارند رجوی ها همانند کمپ اشرف مانع ازملاقات اسیران باخانوادهایشان شوند وهرچه سریعتر زمینه ملاقات را محیا کنند. مجری: آقای حمادی با تشکرازشما برای شرکت دراین مصاحبه. قطعا جنایات رجوی درحق برادرشما وبقیه اسیران ومردم ایران وعراق بی پاسخ نخواهد ماند.خوشبختانه حضور چشمگیر خانواده های اسیران دربند درپشت کمپ بدنام اشرف طی دوسال گذشته ازیک طرف وافشاگریهای اعضای رهایافته ازجهنم رجوی درمجامع بین المللی،باعث شد که امروزه با خفت وخواری از کمپ بدنام اشرف بیرون انداخته شوند، وراه رهایی اسیران دربند هموار شود. وانشاءالله بزودی هم شاهد محاکمه رجوی های خائن وجنایتکار دریک دادگاه عادلانه با حضور کلیه خانواده های قربانیان این فرقه ضدبشری خواهیم بود. به قول خود رجوی اوضاع ازهرطرف که بچرخد،رجوی جایی جز زباله دان تاریخ ندارد. پایان…

خروج از نسخه موبایل