در پادگان اشرف دلمان خوش بود رهبری داشتیم

زندگی چندین سال زیر چتر رهبری گرگی بود در لباس میش اعتمادی که به رهبری مسعود و مریم داشتیم و هیچ شکی در ذهنمان در رابطه با آنها نبود به مرور زمان ماهیت پلید آنها به تدریج برای ما روشن شد که پشت پرده رهبری که به آن ایمان داشتیم و می خواستیم جانمان را فدای آن کنیم. ابعاد کثافت کاری آن پشت پرده به آن صورت برای ما روشن نبود با افشاگری خانم زهرا میر باقری و خانم بتول سلطانی ماهیت رهبری که قرار بود خودمان را فدای آن کنیم روشن شد . گذشته زندگی خودم را در فرقه مرور می کنم از هر زاویه که به آن نگاه می کنم غیر از ظلم از رجوی و دار و دسته اش چیز دیگری  ندیدم بیشترین ظلم به زنان اسیر در فرقه شده است که زنان را مجبور می کردند به عقد رجوی در آیند و هر زنی به عقد رجوی در نمی آمد آن را سر به نیست می کردند در پادگان اشرف همیشه به این فکر می کردم که چرا رجوی به مردها این قدر ظلم می کند. ظلم رجوی بی کران است ظلم آن نه فقط به مردها بلکه در رابطه با زنها مظاعف است زنها را به لحاظ جنسی استثمار می کند واقعا عجب رهبری داشتیم.
مواقعی که نشست عمومی برگزار می کردند به چهره های مریم و مسعود نگاه می کردیم می گفتیم آنقدر رئوف و پاک هستند که نمی شود ذهن را در رابطه با آنها باز کرد ولی در واقع کثیف ترین آدمهایی هستند که روی کره زمین زندگی می کنند زباله دان تاریخ هم آنها را نمی پذیرد. یادم می آید در دوران لشکری در پادگان اشرف با زنی بنام  —  م —  ن —  رابطه محفلی داشتم آن زمان خبر به من می رساند که برادر مسعود دیشب به کتیبه ما سر زد کتیبه محل زندگی زنها بود در آن زمان آنتن ما نمی گرفت که رجوی به دنبال چه هدفی است برنامه داشت به تمام کتیبه ها سر می زد از آدم فاسد بیشتر از این نباید انتظار داشت. از خانم سلطانی و میر باقری بایستی تشکر کرد چنان رجوی را افشا کردند که در خارجه باند رجوی شروع کردند به جفتک انداختن اساسی به آنها خورده بود. در این میان فقط ما برای هیچ و پوچ و بدون هدف بهترین دوران زندگی خودمان را تلف کردیم و بزرگترین کلاه را رجوی سر ما گذاشت.
 

خروج از نسخه موبایل