نامه مرتضی پورحسن به آقای احمد شهید

با عرض سلام خدمت جناب آقای احمد شهید گزارشگر ویژه ی حقوق بشر سازمان ملل متحد:
در ابتدا باید به طور کاملا صمیمانه، پیشاپیش از تلاش های وافر و انسان دوستانه ی شما در مورد اهداف حقوق بشری قدردانی به عمل بیاورم. اینجانب مرتضی پورحسن، یکی از اعضای خانواده هایی که عزیزانی گرفتار در بند رجوی دارند از شما تقاضایی دارم.
این بنده ی حقیر برادرم اسماعیل پورحسن را در چنگال رجوی اسیر می بینم که سالیان درازی است موفق به ملاقات با وی نشدم.
آیا هرگز به دنبال علت بوده اند که چرا؟ مگر ما یا عزیزانمان مرتکب چه گناه سنگینی شده ایم که اینچنین باید از دوری و بی خبری از هم، رنج بکشیم.هرگز کسی ازفرقه مجاهدین نپرسیده که چرا اجازه ی ملاقات به ما و بستگان ما نمی دهند؟
در میان آن فرقه افرادی وجود دارند که عاری از هرگونه اشتباه و خطا هستند،مانند برادرم اسماعیل پورحسن که ناخواسته و در کمال بی اطلاعی اسیر این گروه منافق شده و رنج و دوری از وطن وهمچنین خانه و خانواده ی خود را سالهاست بر دوش خود حمل می کند.
او 28 ماه برای کشورش خدمت کرد و در همین بین یک اسیر جنگی محسوب شد که به دام این اردوگاه افتاد و هیچگونه دخالتی در وضعیت و سیاست کشورش نداشت. من نمیدانم به چه زبان دنیا با شما درد و دل کنم، دلتنگی و دوری برادرم مرا از پا درآورده و نمیدانم چرا و به چه دلیل رجوی مانع ملاقات ما می شوند که صد در صد شما در جریان برنامه ها هستید و لازم به ذکر آنچنانی نیست.
ما اینجا خیلی به اینترنت و ایمیل دسترسی نداریم که از طریق آن با شما ارتباط مستقیم داشته باشیم. لذا از انجمن نجات محل سکونتمان گیلان که متشکل از همان افراد برگشتی از فرقه ی رجوی می باشد درخواست کردیم تقاضای ما را در سایت نجات قرار دهند تا از این طریق صدای خود را به گوش شما برسانیم.
من به اتفاق سایر اعضای خانواده ام از جمله برادرهایم  و خواهرم و همسرم بارها سختی و مشقت این راه دور و دراز را به جان خریدیم و همراه تعدادی از خانواده های دیگر به قرارگاه رفتیم اما هر بار پشت درهای بسته با دلهای شکسته چشم انتظار ماندیم و هرگز آن در به روی ما باز نشد و حتی مورد حمله و توهین گماشته های رجوی قرا گرفتیم و باز با دلی آکنده از اندوه به خانه و کاشانه ی خود بازگشتیم.
ما حتی از شنیدن صدای آنها معذوریم، از شما مسول محترم حقوق بشر تقاضا و خواهش دارم بدون لحظه ای درنگ خود را جای من بگذارید، آیا به عنوان یک انسان می توانید مرا درک کنید؟
سالهای سال است که چهره ی برادرم را ندیده ایم، دیگر توان مقابله با این دوری و بی اطلاعی را نداریم، تنها چیزی که از شما می خواهم این است که واسطه شوید تا اسامی اشخاصی که به آلبانی انتقال یافتند را به اطلاع ما برسانید، شاید ما بتوانیم از طریق شما از وضعیت آنها مطلع شویم و یا با آنها ارتباط برقرار کنیم، ما نمی خواهیم فرزندانمان دوباره اسیر فرقه ی رجوی شوند، یا در دیار غربت سرگردان زندگی کنند زیرا آنها خود هرکدام سرزمینی دارند، و خانه و خانواده ای چشم به راه دارند، آیا چنین درخواستی مشروع و در چارچوب منشور بین الملل و به حق نیست!؟
عذابی که ما توسط این فرقه متحمل شدیم بی حد و مرز است. ظلم وجور ناگفته بسیار است….
می دانم که می توانم روی حمایت شما حساب کنم. شما جناب آقای احمد شهید محترم لطفا این اطمینان را به من و خانواده چشم انتظارم بدهید که به زودی زود عزیزمان را درکانون گرم و پرمهر خانواده داشته باشیم ودرآغوش بگیریم زیرا ما همه انسانیم و باید دست یکدیگر را بگیریم، چشممان به راهه و امید به حمایت شما داریم. نا امیدمان نکنید، زیرا این تنها چیزی ست که برایمان باقی مانده….
با سپاس فراوان مرتضی پورحسن وخانواده

خروج از نسخه موبایل