نامه آقای مسعود تبریزی به سران مجاهدین

چرا می خواهید خواهرم مهتاج را قربانی کنید؟

ای سران مجاهدین خلق کمی به خواهرم « مهتاج » غذا بدهید تا او نجات پیدا کند تاب تحمل دیدن این عکس برای یک غریبه سخت است چه برسد به من که برادرش هستم!؟ من چگونه این عکس را به خواهرانش نشان بدهم!؟
به شما قول می دهم اگر به او غذا بدهید او را از اعتصاب دربیاورید دین بزرگی به گردن من گذاشته اید. نگذارید او در این وضعیت بمیرد، نگذارید زجرکش شود، این دور از انصاف است که خواهری دور از خانواده اش تنها در یک کشور غریب آن هم در چنین شرایط بد و ناخوشایندی بمیرد و برادرش نتواند کاری برای نجات او بکند.

باور کنید اگر او را نجات ندهید همه ما از شما نفرت پیدا خواهیم کرد نفرتی که آتش آن تا روز قیامت بر گردن شما خواهد ماند.
شما را به عدالت مولا علی (ع) می سپارم اگر به او غذا ندهید، او را نجات ندهید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگو خواهید بود.
دعا می کنم تا خداوند اراده کند و شما را وا دارد به ارتباط دادن ما با مهتاج تا حداقل در این وانفسای عمر صدای خواهر کوچک نازنینم را بشنوم تا حداقل در این لحظات در آرامش روحی باشد و طلبکار خداوند بزرگ در روز قیامت به خاطر سرنوشتش نباشد و ما را حداقل حلال کند چون ما هیچ کاری نمی توانیم برای او در این دنیا بکنیم هر چند خیلی تلاش کردیم ولی به دلیل اعمال محدودیت های بازدارنده و آزاردهنده شما سران مجاهدین بی نتیجه بود. چرا می خواهید خواهرم را قربانی کنید؟
شما سران مجاهدین شماره تلفن همه اعضای خانواده ما را دارید، چرا اجازه نمی دهید خواهر نازنینم مهتاج به ما زنگ بزند؟ انسانیت و اخلاق مدنی حکم می کند تا امکان تماس تلفنی ما را با مهتاج فراهم کنید تا ما که به شدت نگران وضعیت مهتاج در این شرایط وخیم و غم انگیز هستیم صدای دلنشین و امیدبخش او را بشنویم صدایی که آرزوی هر برادری است.
خواهر نازنینم مهتاج از کودکی دختر امیدواری بود، همیشه در بدترین شرایط به ما امید می داد وقتی هم اکنون تصویر او را در صفحه فیس بوک نیم نگاه در شرایط وخیم و حالتی از ناامیدی می بینم که با مرگ دست و پنجه نرم می کند تمام امیدها و خاطراتم با او و تمام آرزوهایم محو و نابود می شود. شما سران مجاهدین را قسم می دهم که بیش از این با زندگی خواهرم بازی نکنید و او را قربانی کارهای سیاسی خود نکنید.
به خدا او خیلی جوان است نگاه به چهره او نکنید که افتاده است.
شما را به خدا، عمر و جوانی اش را نگیرید و بگذارید زنده بماند یا حداقل اجازه بدهید با او حرف بزنیم.
از شما سران مجاهدین درخواست می کنم اجازه تماس تلفنی با خواهر نازنینم را به ما بدهید تا بتوانیم صدای او را حداقل بعد از چندین سال بشنویم.
بی صبرانه منتظر هستیم تا اجازه تماس تلفنی و یا ملاقات حضوری ما را با مهتاج بدهید تا بتوانیم وجود نازنین او را در کنارمان حس کنیم.
مسعود تبریزی
۱۳۹۸۲/۸/۱۴
رونوشت به:
۱- کمیته بین المللی صلیب سرخ دفتر تهران و دفتر ژنو
۲- آقای احمد شهید نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران
 

خروج از نسخه موبایل