نماد سایت انجمن نجات

سی سال است که چشم به در دوخته ام

سی سال است که چشم به در دوخته ام

خانم الیاسی مادر نادر الیاسی اسیر در فرقه رجوی و از اسرای دوران جنگ تحمیلی است که اوایل جنگ اسیر نیروهای صدام شده و بعد از سالیان اسارت، فرقه مخوف رجوی او را مثل سایرین فریفته و با وعده های پوچ وی را به درون فرقه کشانده است و اکنون نیز اسیر همین فرقه و ساکن لیبرتی می باشد.

صدایش خیلی ضعیف و لرزان بود و به سختی می توانست حرف بزند. همه اش از فرزندش حرف می زد که چرا پس از گذشت سالیان  و با اینکه خیلی ها مثل او اسیر شده و اکنون برگشته اند برنمی گردد چقدر انتظار، چقدر چشم به در دوختن و…
اینها تنها گوشه ای از یک دنیا حرف از درد دلهای  مادری پیر و رنجور است که سالیان سال است منتظر بازگشت فرزندش به خانه است.
خانم الیاسی مادر نادر الیاسی اسیر در فرقه رجوی و از اسرای دوران جنگ تحمیلی است که اوایل جنگ اسیر نیروهای صدام شده و بعد از سالیان اسارت، فرقه مخوف رجوی او را مثل سایرین فریفته و با وعده های پوچ وی را به درون فرقه کشانده است و اکنون نیز اسیر همین فرقه و ساکن لیبرتی می باشد.
این مادر پیر می گوید دیگر توان راه رفتن ندارم آنقدر در انتظار فرزندم نشستم که چشمانم نیز کم سو شده  و هزار درد را تحمل می کنم که یک روز بتوانم فرزندم را در آغوش بگیرم. پدر نادر نیز به چنین وضعیتی دچار شده و غم و غصه ی دوری از فرزندش را به سختی تحمل می کند.
تنها آرزوی این پدر و مادر پیر دیدن یک لحظه تصویر فرزندشان است. فرزندی که در ابتدای جوانی برای حراست از میهن و ملت خودش توسط پدرومادرش به جبهه های جنگ فرستاده شد. اما افسوس که او نیز همانند هزاران ایرانی دیگر فریب این فرقه مخرب را خورده و به راهی کشانده شده اند که بازگشت ازآن بهای سنگینی دارد.
امیدواریم که هرچه زود ترآرزوی این پدر و مادر پیر تحقق یابد و فرزندشان از چنگال فرقه نجات پیدا کند.
 

خروج از نسخه موبایل