خدا رجوی را لعنت کند که قصد کشتن برادرم را دارد

برای دیدار با آقای محمد رضا رجایی به همراه چند تن از دوستان بازگشته به تنکابن رفتیم او که از محل کار برگشته بود با دیدن دوستان برادرش اسماعیل که سالیان اسیر فرقه در عراق می باشد بسیار خوشحال شد. وی که متوجه شد یکی از دوستان یعنی آقای محمد رضا اسکاردی جدیدا از اشرف فرار کرده و به کانون گرم خانواده بازگشته و برادرش را می شناسد ضمن ابراز خوشحالی پرسید که چرا برادرش از فرقه رجوی فرار نمی کند؟
آقای رجایی برای حاضرین گفت هر چند یکی از برادرانم برای انجام ملاقات به عراق رفت ولی از طرف رهبران سنگدل فرقه اجازه ملاقات نیافت ولی آرزو دارم که بتوانم روزی با رهایی برادرم از جهنم رجوی او را در آغوش بگیرم.
وی که شدیدا نگران وضعیت برادرش در عراق بوده از دوستان همراه سئوال نمود که آیا امکان انجام ملاقات دیگری با آنان وجود دارد؟ و دیگر این فرصت را از دست نخواهم داد و او را حتما آزاد خواهم کرد.
وی در ادامه گفت بیماری من باعث نرفتنم به اشرف شده ایکاش این بیماری به سراغم نمی آمد تا می توانستم به همراه خانواده ها به اشرف می رفتم و او را آزاد می کردم.
در رابطه با وضعیت پیش آمده در عراق و کارشکنی های دو ساله رجوی در کار انتقال افراد به خارج آقای رجائی ضمن ابراز نگرانی از وضعیت برادرش گفت خدا رجوی را لعنت کند که قصد کشتن برادرم را دارد وگرنه می توانست خیلی زودتر افراد سازمان را به خارج انتقال دهد تا در چنین شرایطی قرار نگیرند.
وقتی از آقای رجایی سئوال شد که آیا تا به حال با اسماعیل ملاقاتی داشتی یا خیر، آهی کشید و گفت هرگز. ولی یک بار هم که برادرم اسماعیل تماس گرفت مسئولین فرقه نمی گذاشتند وی راحت حرفهایش را بزند و بیشتر به تخریب چهره بچه های جدا شده پرداخته بود و کاملا مشخص بود که این اصلا حرف برادرم نبود و مسئولین فرقه به او خط می دادند که چه بگوید.
در پایان با گرفتن عکس یادگاری در کنار رودخانه چشمه کیله تنکابن از خدا خواست که روزی با رهایی اسماعیل از جهنم رجوی در این مکان با او قدم بزند.

هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل