نامه سوزناک یک پیرمرد رنجکشیده شالیکاربه کمیسرحقوق بشرسازمان ملل متحد خانم ناوی پیلای

سرکار خانم ناوی پیلای کمیسر محترم حقوق بشر سازمان ملل متحد

باسلام و احترام

اینجانب  ذبیح الله قادری 85 ساله  ساکن  ایران، گیلان، رشت، خشکبیجار روستای  چوکده هستم. پسرم بنام محمد قادری متولد سال 1344 پس از9 ماه از انجام  خدمت  مقدس سربازی درسرحدات مرزی ایران، در تاریخ 02/9/1366 دریکی  از حملات  وحشیانه  نیروهای  صدام حسین  جنایتکار  به ایران  که سازمان  مجاهدین  خلق نیز درآن شرکت داشتند، به اسارت سازمان مذکور  درآمده و تا کنون به مدت 26سال و 10 ماه  در اسارت  فکری و مغزشویی  عوامل  سازمان مجاهدین ضد خلق  به ریاست مسعود رجوی خائن  قرار دارد. پسرم  تحصیلات  عالی  نداشت  و فقط  پنج  کلاس ابتدایی را به  پایان  رسانیده  بود و درهمه امور کارهای  کشاورزی به من کمک می کرد و تصمیم  داشت  پس از اتمام  دوره سربازی،  به ادامه  کار کشاورزی و پرورش  ماهی  بپردازد.  همسرم پس از 12 سال  دوری از فرزندش  با گریه و زاری و چشم  براهی نهایتاٌ در تاریخ 11/11/1381 فوت نمود. من  پیر مردی 85 ساله و مریض با چشمانی ضعیف  ومبتلا به  بیماری  دیسک کمر هستم و انتظار دارم  که  برای آخرین بار هم شده  فرزندم را از  نزدیک  ببینم. فرزندی که میبایستی عصای پیری ام می شد فرزندی که  الفبای سیاست را نمی داند  ودر دام  افکار  پلید سازمان  مجاهدین  به اصطلاح  حامی خلق اسیر شد. بارها  خواب  دیدم  که   پسرم  از چنگال سازمان  مخوف  مجاهدین در کمپ اشرف ولیبرتی عراق  به  ایران  باز گشته  که  با گریه  از خواب  بیدار و متوجه  شدم که رویایی  بیش نبود. سرکار  خانم  پیلای کمیسر محترم  حقوق بشر، قطعاٌ  شما نیز فرزند دارید ومیدانید که دوری و تصرف افکار ومحبت  فرزند دلبند  توسط  افراد  غیر  چه  رنج  و اندوه  سهمگینی  به والدین تحمیل  می کند. شما را به هر کسی  و به هر چیزی که می پرستید  سوگند میدهم  و خواهشمندم  و استدعای عاجزانه  دارم  ترتیبی اتخاذ  فرمائید  که  فرزندم به ایران و به آغوش خانواده باز گردد.

با تشکر فراوان از مساعدتی که مبذول می فرمائید: حقیر ذبیح الله قادری  پدر محمد قادری  اسیر درچنگال سازمان  مجاهدین  خلق –  بتاریخ 05/7/1393.

آدرس منزل مسکونی:  ایران، استان  گیلان، شهرستان  رشت، بخش خشکبیجار روستای چوکده تلفن 01324390246

خروج از نسخه موبایل