برادرم باید بداند که یگانه فرزندش درانتظار اوست

امروزانجمن نجات گیلان میزبان یک خانواده رنجدیده ازظلم وجور رجوی وازاعضای مرتبط فعال برای رهایی اسرای گرفتاردرتشکیلات مافیایی رجوی که خود نیزدوبرادرخویش را دراسارتگاه رجوی دارد ؛ بوده است.
 آقای علی بالایی اهل رضوانشهرازاستان گیلان به مجرد اطلاع ازبازگشت آقای رضا رجب زاده به وطن وکانون پرمهرخانواده با وجود مشغلات زندگی خود را به دفترانجمن رساند تا  دردیداربا آقا رضا ازعزیزان خود کسب خبرکرده باشد.
متعاقب یک معارفه صمیمی فی مابین این دوعزیزآقای بالایی درخصوص خیانت رجوی به این خانواده گفت " والله درجریان انقلاب سال 1357 برادرانم فعالیتهایی درخصوص معرفی امام به مردم خصوصا مردم محله مان داشتند وپس ازپیروزی انقلاب نیزدرپاسداری ازانقلاب نوپای ما بسا ازخودگذشتگی داشتند ولیکن بتدریج با وجود فضای بازسیاسی بعدازانقلاب وروئیدن قارچ گونه گروهها وخرده گروهها برادرانم فریب شعارهای به ظاهرانقلابی واسلامی رجوی را خوردند وطعمه رجوی شدند.من دقیقا به خاطردارم که وقتی رجوی درشروع دهه  شصت به خاطرقدرت طلبی مفرط خود دست به سلاح برد وبا  اعمال تروریستی ازجمله چند انفجاربزرگ بزدلانه پابه فرارگذاشت وبه فرانسه گریخت سیل هوادارن اغفال شده خودرا درمعرض تهدید دستگیری واعدام قرارداد واینگونه بود که دوبرادرم به خاطرحفظ جانشان به جنگل گریختند ومتاسفانه یکی شان دردرگیری قربانی مطامع قدرت پرستانه رجوی شد وکیومرث با فضایی که رجوی ها برایش به تصویرکشیده بودند مبنی براینکه وضعیتش درداخل کشورقرمزومخاطره انگیزاست ؛ به عراق فرارکرد. برادردیگرم بنام مهربان نیز که بیسواد است درجریان جنگ اسیرصدامیان شد ودریک معامله کثیف تحویل رجوی داده شد والان بالغ برربع قرن است که درانتظارپدرش لحظه شماری میکند "
آقارضا که بخوبی برادران آقای بالایی را میشناخت درخصوص وضعیتشان برای ایشان توضیحات مبسوطی دادند وازقضا گفتند که مهربان خیلی مصمم است که بتواند یک جورهایی ازآن جهنم فرارکند ولیکن شخص رجوی یک ترفندی به خرج داد که برادرتان مهربان به تصورغلط افتاده است که برای بازگشت به وطن پل پشت سرش را خراب کرده ودیگرقادربه بازگشت به وطن نیست!.
آقای علی بالایی با لبخندی که برلب داشت گفت " من منظورشما را فهمیدم. اصلا اینطورنیست. مهربان باید بداند که هنوزامکان بازگشتش به وطن وجود دارد. متاسفانه به ایشان القاء کردند که چون دردرگیریهای مرداد 1388 مجروح ومدتی گروگان نیروهای عراقی بوده است ودرکال کنفرانس  تلفنی رجوی با شانتاژجمع وبه زورپای میکروفون رفت وبا رجوی حرف زد دیگرنمی تواند رجوی را ترک کرده وبه دنیای آزاد برگردد. خدا رجوی را لعنت کند که با ترفندهای مختلف مشتی انسان نگون بخت را سالیان به اسارت کشیده است. من همان ایام  به اتفاق خانواده ام به دفترانجمن نجات آمدم وبا آقای پوراحمد دیدارکردم وازایشان خواهش کردم که درصورت امکان ترتیبی بدهند تا ازطریق کمیساریای عالی پناهندگان وسایرنهادهای حقوق بشری وبا وجود تسهیلات دولتین ایران وعراق برادرم که مجروح بودند با هزینه خودمان به ایران بازگردند ودربهترین بیمارستان مداوا شوند که برغم فعالیتهایمان متاسفانه رجوی زیربارنرفت که البته برایمان کاملا محرز و مشخص بود که رجوی ازچنین ظرفیتی برخوردارنیست که بخواهد درفکرسلامت اعضای اغفال شده اش باشد.
دیدار صمیمانه آقای علی بالایی با آقا رضا درنقطه خوبی گره خورد وبه بارنشست وهردوبه یک فصل ونقطه نظرمشترک رسیدند که لازمه اضمحلال لیبرتی و رهایی تمام اسرای نگون بخت رجوی خصوصا درشرایط بحرانی منطقه وعراق این است که تسهیلاتی فراهم شود که خانواده های اعضای گرفتار درقلعه الموت رجوی چونان سیل روانه عراق ولیبرتی شوند وزندان رجوی ساخته لیبرتی را بسان اشرف روی سرش خراب کنند.
 

خروج از نسخه موبایل