فرقه رجوی و موضوع خانواده ها

در چند ایمیلی که از جانب تعدادی از هواداران سازمان مجاهدین خلق داشتم مرا به مقالاتی به قلم برخی اعضا در خصوص موضوع “خانواده ها” مندرج در سایت های مرتبط با فرقه رجوی توجه داده بودند. مقالات یاد شده را به توصیه این دوستان بطور کامل مطالعه کردم. در این نوشته البته قصد ندارم به تمامی موارد مطرح شده در آن مقالات پاسخ بدهم، اما پرداختن به یک موضوع ضروری است.
ترجیعبند تمامی این مقالات به صورت خلاصه این است که گویا خواست و اصرار خانواده های اعضای سازمان مجاهدین خلق برای دیدار با عزیزانشان در اردوگاه لیبرتی، یا هر کجای دیگر، یک توطئه طراحی شده از جانب وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی جهت ضربه زدن به سازمان می باشد. در این مقالات ادعا شده که این افراد نه تنها خانواده اعضا نیستند بلکه مأموران وزارت اطلاعات هستند که به لباس خانواده در آمده اند تا اهداف مأموریت خود را به اجرا در آورند. البته نویسندگان به مکانیزم این توطئه و نحوه ضربه زدن به سازمان توسط افرادی عادی و بی سلاح اشاره ای نکرده اند.
ممانعت از دیدار اعضا با خانواده هایشان کلا تا جائی که به فرقه های مخرب کنترل ذهن برمیگردد امر تازه ای نیست. تمامی فرقه ها از دیدار و ارتباط اعضای خود با خانواده هایشان، یعنی کسانی که با آنها پیوند عاطفی داشته اند، وحشت دارند و از این بیمناکند که عواطف خانوادگی گذشته، که باطل السحر جادوی مغزشوئی است، زنده شده و آثار ناپایدار کنترل ذهن مخرب را از بین ببرد. کافی است مروری بر احوال فرقه های مختلف و متعدد در جهان در گذشته و حال، از جمله موارد ذکر شده در دو کتابی که من ترجمه و چاپ کرده ام، بشود تا مشخص گردد که فرقه ها به انواع ترفند ها و بهانه ها متوسل میشوند تا مطمئن گردند کوچکترین ارتباطی بین اعضا با خانواده هایشان برقرار نشود. به همین دلیل گفته میشود که فرقه و خانواده دقیقا حکم جن و بسم الله را دارند.
ممانعت از دیدار با خانواده ها از جانب مسعود رجوی و اتهامات و توهین هائی که به صورت مداوم نثار خانواده ها میشود اصلا بی دلیل نیست. این طرح حتی اگر برفرض ابتکار عمل وزارت اطلاعات هم باشد به نظر میرسد که اتفاقا نقطه آسیب پذیر فرقه رجوی را بخوبی یافته اند. از قضا اگر به تبلیغات گسترده فرقه در این رابطه مراجعه شود بسادگی اینطور استنباط میگردد که گوئی وزارت اطلاعات به یک ارگان حقوق بشری تبدیل شده که مبلغ و سازمانده دیدار خانواده ها با عزیزانشان است و از آن طرف سازمان مجاهدین خلق مخالف این عمل انسانی است.
هرچقدر فرقه رجوی به بهانه های مختلف با اصرار خانواده ها برای دیدار با عزیزانشان، که همگی خانواده های واقعی هستند و این امر در هر مرجع بین المللی قابل اثبات است، مخالفت نماید بیشتر برای همگان به اثبات میرساند که یک فرقه مخرب کنترل ذهن است که از شیوه های روانی برای کنترل نیروهایش استفاده میکند. واقعیت اینست که رجوی چون خود بهتر از هر کس دیگر میداند که اعضا صرفا با مغزشوئی حفظ و کنترل شده اند، هر بهای سیاسی و اجتماعی را به جان میخرد تا اجازه حتی یک ارتباط کوچک با خانواده به اعضای فرقه اش ندهد.
کسانی که مقالات یاد شده را نوشته اند طبیعی است که خودشان تحت تأثیر کنترل ذهن فرقه رجوی قرار دارند و به لحاظ روانی مجبور به تکرار اراجیف سخیف القا شده از جانب فرقه می باشند. طبعا در حال حاضر روی سخن با آنها نیست چرا که ارتباط فعالی با دنیای آزاد و بیرون از فرقه ندارند، بلکه روی سخن با کسانی از جمله آنان که برای من ایمیل فرستاده اند است که هوادار فرقه بوده اما ارتباطات بیرونی دارند و میتوانند به دنیای اطلاعات دسترسی داشته باشند. آنان باید توجه کنند که بهانه های فرقه برای ممانعت از دیدارهای خانوادگی با هر بهانه ای به هیچ عنوان بر اساس موازین بین المللی حقوق بشری قابل قبول و قابل توجیه نیست.
فرقه رجوی ادعا میکند که اعضایش مایل به دیدار با بستگان و خانواده خود که سالیان سال است از آنها بی خبرند نیستند و این را به مقامات ارگان های بین المللی از جمله ملل متحد و صلیب سرخ بارها طی این سالها اعلام کرده است. روشن است که چنین امری که به هیچ عنوان در معیارهای عادی طبیعی نیست تنها در فرقه های مخرب کنترل ذهن مشاهده میگردد. برفرض که این افراد مایل به دیدن والدین یا فرزندان خود نباشند باید این حق را برای خانواده های خود قائل گردند که آنها مشتاقانه مایل به دیدار با آنان هستند و این حق را نباید از آنان با هیچ بهانه ای سلب نمایند.
اگر به سابقه امر در این خصوص برگردیم، زمانی که صدام حسین در عراق سرنگون شد این امید در دل خانواده ها بوجود آمد که در شرایط جدید میتوانند عزیزانشان را در سازمان مجاهدین خلق در عراق ملاقات نمایند. بعد از سرنگونی صدام حسین صدها تن اعضای سازمان این فرصت را بدست آوردند تا جدا شده و به ایران بازگردند و از این طریق برخی خانواده ها که هیچ اطلاعی از بستگان خود نداشتند پی به حضور آنان در پادگان اشرف برده و عازم عراق گردیدند. سازمان ابتدا به این امید که اعضایش روی خانواده هایشان اثر گذاشته و با اعتمادی که بینشان وجود دارد آنان را جذب نمایند با این دیدارها موافقت کرد اما به تدریج معلوم گردید که علیرغم تمامی تمهیدات کنترلی که خلال دیدارها صورت میگرفت این خانواده ها بودند که بر اعضا تأثیر گذاشته و آنان ترغیب به فرار می شدند.
مسعود رجوی با مشاهده این اوضاع دستور توقف هرگونه ارتباط با خانواده را همچون روال گذشته صادر کرد و از آن پس خانواده ها دشمن اصلی و لانه فساد خوانده شدند و آماج انواع توهین ها و اتهام ها قرار گرفتند. سری های بعدی خانواده ها که به پادگان اشرف مراجعه کردند با درهای بسته و البته برخوردهای به غایت ناخوشایند و غیرانسانی روبرو شدند. در همین رابطه تعدادی از خانواده ها دست به تحصن در مقابل دروازه پادگان زدند و شهرک آزادی را در مجاورت حصارهای پادگان بوجود آوردند و این تحصن سالها تا زمان انتقال سازمان از اشرف به اردوگاه لیبرتی ادامه داشت.
خانواده ها که هیچ امکان ارتباطی با عزیزان خود نداشتند با تنها وسیله ممکن یعنی بلندگو اقدام به فرا خواندن بستگان خود نمودند. خانواده های اعضای سازمان مستقر در پادگان اشرف شامل والدین، فرزندان، همسران، برادران، خواهران، و سایرین در مقابل دروازه پادگان با آرزوی دیداری هرچند کوتاه بست نشستند و شرایط سخت زندگی در بیابان های عراق را بر خود هموار ساختند. رجوی که بوئی از روابط عاطفی و خانوادگی نبرده است در این رابطه گفته بود که خانواده ها بیش از ۲۰ روز دوام نخواهند آورد. در همین رابطه خانم ثریا عبداللهی که پسرش در فرقه رجوی گرفتار است به سمبل مقاومت خانواده های دردمند و رنج کشیده متحصن در مجاورت حصارهای پادگان اشرف تبدیل گشت که رجوی بارها مستقیما او را مورد اهانت قرار داد.
یکی از شرایطی که سازمان برای نقل مکان از اشرف به لیبرتی قرار داده بود این بود که به خانواده ها اجازه داده نشود به نزدیکی اردوگاه لیبرتی بروند که تعهد به این درخواست علیرغم اینکه خود رجوی تاکنون به هیچ یک از تعهداتش پایبند نبوده است همچنان از جانب ملل متحد و دولت عراق رعایت میشود. همین امر نشان میدهد که چقدر رجوی از وجود خانواده ها وحشت دارد و چقدر خود را پیش ملل متحد و دولت عراق و افکار عمومی خوار و خفیف کرده تا چنین درخواستی را بنماید.
اینکه آیا کسانی که خواهان دیدار با عزیزانشان هستند خانواده واقعی آنان می باشند یا خیر به سادی قابل تشخیص و اثبات است. این امر هم بر کسی پوشیده نیست که رجوی کلا با هرگونه ارتباط اعضای فرقه اش با دنیای خارج خصوصا با خانواده ها به شدت مخالف بوده و به هر بهائی جلوی آن ایستاده است. البته این امر هم بدیهی است که تنها یک فرقه مخرب کنترل ذهن از ارتباط بیرونی اعضای خود وحشت دارد و خانواده را دشمن اصلی قلمداد میکند. موضوع از این ساده تر نمیشود. حال اگر کسانی عمد دارند تا موضوع را پیچیده کنند و توجیه گر فرقه ای باشند دیگر به خودشان مربوط میشود ولی باید بدانند که حرفشان در دنیای امروز خریدار ندارد و افکار عمومی قضاوت خودش را خواهد کرد.
 

خروج از نسخه موبایل