پدر در انتظار رهایی فرزند خود از فرقه رجوی است

این پدر جزء از آن خانواده ها است که سالها در انتظار فرزند خود نشسته ومنتظر است ومدام در همایش ها می آید وسراغ فرزندش را می گیرد.
پسرش در عملیات فروغ جاویدان از ناحیه پا مجروح شد وتنها نشانی پدر ازاو، داشتن یک پای لنگ از اوست!
 اسم این پسر درزنجیر، اسدالله  فیاض است که درسالهای گذشته درقسمت موتوری بوده است ولی الان نمیدانم کجاست.
 وقتی که یکی میگوید که  فرزندش را می شناسد با آن لهجه شیرین خود می گوید الان چطور است آیا من می توانم او را ببینم ویا اینکه عمرم وفا نمی کند؟
این پدر چشم انتظار برای دیدارفرزند خود می خواهد به همه جا برود اما می گوید من ومادراش نیاز به یک رهنما داریم تا بتوانیم حرف مان را به گوش دیگران برسانیم وبگوییم که ما فرزندمان را می خواهیم حتی برای یکبار هم که شده، فرزندمان را باید ببینیم!
ولی این خواسته پدر را از سوی رهبران فرقه رجوی با انگ "رژیمی بودن این پدر ومادر پیر" رد میشود!
یا مسعود در کتاب خود می نویسد که خانواده دشمن هر نفر موجود درتشکیلات است ویا چند روز پیش در سایت های خود خانواده را مزدور خطاب کرده است ومی کنند!
سوال من از این سران و رهبران فرقه این است آیا پدری که درآخرین عمر می خواهد فرزند خود را ملاقات کنند رواست که با این حرف و حدیث روبرو شود؟! آیا رواست با مادر پیر و پدراز کارافتاده و چشم به راه دیدارفرزند خود، اینطوری برخورد شود؟!
ایشان می گویند من  فقط به این راضی هستم که مجدداً راه ملاقات باز شود وماه ها جلو درب آن محل زندگی فرزندم بشینم  تا ابتدا بوی او را  استشام کنم وهم بتوانم او را بعدازسال ها دیدار کنم.
من به او می گویم پدر! به او اجازه ملاقات نمی دهند اگر بروی وقتت هدرمی شود که باز جواب میدهد: بهترین آرزوی من دیداربا آن فرزندم درساعت های آخرعمرم است!
بقیه بچه هام همگی تشکیل خانواده داده وخیالم از آنها راحت است واز این فرزندم که درآن محل اسیر شده نگران هستم ومی ترسم که نتوانم برای آزادی اش کاری کنم. چرا که آرزوی یک پدر ومادر این است که ببیند فرزندش یک زندگی مناسب دارد که برای اسدالله این زندگی وجود ندارد.
 شاید تلاش کنم تا آن حق پدری را بجا بیاورم وبعداز آن با خیال راحت از این دنیا بروم.
عکس اسدالله را از کیف خود درمی آورد ومیگوید که تنها دلم به این عکس خوش است وبچه ها می پرسند مگر دراین عکس چه هست؟ می گویم که احساس می کنم برای صاحب این عکس  کارنکرده ای دارم ونمی توانم آن را انجام بدهم.
مادرش می گوید خودتان درجریان هستید من همیشه از مادر سیروس غضنفری سوال می کنم که از پسرت سوال کن از آنجا چه خبر آیا اسدالله سالم است شاید به من نگوید.
این نمونه ایست از دیدگاه خانواده ها نسبت به جدا شده ها که از آن جهنمم رها شدند اما رجوی وامثال رجوی ها درد این مادران وپدران را درک نمی کنند وفکر می کنند همه مثل خود دنبال هوس بازی است وهمه را با آن عینک نگاه می کنند و با آن دید به این خانواده توهین می کنند.

خروج از نسخه موبایل