رستم آلبوغبیش: خاطرات تلخ دوران اسارت در فرقه رجوی – قسمت چهارم

 -نشست های سرکوب درفرقه تحت عنوان”عملیات جاری وغسل هفتگی”
رجوی که خود دست پرورده شیطان است برای اینکه هرچه بیشترکنترل اذهان اعضا را دردست داشته باشد  تقریبا درهردوره ماری را به اسم های مختلف ازآستین شیطانی اش بیرون می کشید. تا قبل ازرفتن مریم قجر به فرانسه درسال 73چیزی بعنوان نشست عملیات جاری درمناسبات فرقه رایج نبود وفقط نشست هایی برگزارمی شد که درآن افراد بصورت کلامی ازهم انتقاد می کردند.مریم قجر که به فرانسه رفت تعدادی ازاعضای به اصطلاح ایدئولوژیک فرقه را با خود به فرانسه برد همین مسئله باعث تناقض بقیه نفرات بخصوص فرماندهان فرقه دررده های مختلف شده بود که مثلا چراآنها را نبردند، بهرحال تناقضات درمناسبات خیلی بالا گرفت ازطرف دیگر ظاهرا برخی ازنفراتی که با مریم قجر به فرانسه رفته بودند درهمان فرانسه ازفرقه جدا می شوند.کاربه جایی رسید که  درسال 74 رجوی سعی کرد با سیاست چماق وحلوا تناقضات واعتراضات اعضای باقی مانده را سرکوب کند! به همین خاطر سلسله نشست هایی تحت عنوان”نشست حوض” برای مراکزدربغداد ترتیب داد.تقریبا بعد ازاین نشست ها وبه ابتکارمهوش سپهری (نسرین) بعنوان جانشین مریم درامورفرقه بود که کلمه”عملیات جاری” برای نشست های داخلی باب شد. به مرور رجوی در مسیرارتقای روش های سرکوبگرانه برای به کنترل درآوردن هرچه بیشتر اذهان افراد دفاتری را به هرکدام ازاعضا داد، تا آنها مثلا مواردی که درطی روز اعم ازکاری ویا به قول فرقه زندگی طلبی به ذهنشان می زند درآن یادداشت کرده و شب درنشست جمعی بخوانند! همه افراد مجبور بودند که موارد خودرا دراین دفتر نوشته ودرنشست بخوانند مثلا فرد می بایست، درهمان دفتر موردی که به ذهنش زده را با نوشتن جملاتی نفی وسرکوب کند!!با کسانی که ازاجرای اینکارسرپیچی می کردند به شدت برخورد می شد!سران فرقه دراین نشست ها افراد را مجبور می کردند تا علیه فرد سوژه شده موضع گرفته وحتی بدترین ورکیک ترین فحش ها را به وی بدهند با  کسانی هم که  موضع نمی گرفتند  باز بدترین برخوردها را می کردند! چون هدف رجوی تحقیروسرکوب افراد بود تا همیشه مطیع فرقه باشند.!
اما درمورد غسل هفتگی: بعد ازحمله به برج دوقلو درآمریکا رجوی که اوضاع را متشنج دیده بود نشست های دیگری را تحت عنوان”نشست طعمه” درمناسبات برای ایجاد رعب و وحشت وسرکوب افراد ناراضی با حضور خودش برگزار کرد.دراین نشست ها مثلا فرد مسئله داررا به وسط جمع می کشاندند وبقیه را مجبور می کردند تا به وی بدترین فحش ها را داده ویا حتی اورا کتک زده وآب دهان بر روی او بریزند!!که واقعا صحنه های وحشتناکی را ایجاد کرده بودند تا مثلا فرد مسئله داررا سرکوب ودرنهایت مناسبات فرقه ماندگار کنند! ته حرف رجوی به اعضا این بود که می گفت” چرا شما زن وزندگی را بیشترازمن دوست دارید باید هرچه ازاین دست درذهن دارید بیرون بریزید وازطرف دیگرباایجاد صحنه های رعب وحشت می خواست کسی فکر جدایی ازفرقه به سرش نزند” بعد ازاین نشست ها بود که وی اجبارکرد تا درمناسبات هفته ای یکبار نشستی علاوه برنشست های سرکوب جاری که هرشب دایر بود  برای بیان تناقضات جنسی گذاشته شود!! که درنهایت این شیاد اسم این رمال بازی خود را گذاشت”غسل هفتگی” البته رجوی درراستای همان  بحث  کنترل ذهن سعی می کرد همواره اعضا را سرکوب،تحقیرودرکنترل خود داشته باشد واین مسئله ازاول هدف رجوی درمناسبات فرقه اش بود.
 – برخورد با افراد خواهان جدایی:
رجوی شیاد همیشه عنوان می کرد که”ورود به فرقه مشکل ولی خروج ازآن آسان است!که درواقع این حرف او کذب وفقط  برای فریب افکارعمومی عنوان می کرد. اما بطورواقعی باید گفت که درفرقه جذب افراد با فریب ونیرنگ صورت می گرفت ولی خروج آنها چیزی معادل با مرگ آنها بود.قبل ازسقوط صدام رجوی به پشتوانه وی مرتب عنوان می کرد که هرکس بخواهد ازما جدا شود ما اورا به دولت عراق تحویل می دهیم که درنهایت عراق هم اورا به زندان ابوغریب می برد،البته این حرف جدای ازتشکیل نشست های به اصطلاح تعیین تکلیف برای فرد متقاضی جدایی بود که اسم چنین نشستی برای همه رعب آور بود چه برسد به اینکه اجرای آن را ببینند! درچنین نشستی همه موظف بودند که به بدترین شکل ممکن وحتی با کتک کاری با فرد خواهان جدایی برخورد کنند!! رجوی وسران فرقه اش با اینکار دوهدف را دنبال می کردند: اولا اینکه با ایجاد فضای رعب فرد خواهان جدایی را ازتصمیم خود منصرف کنند،دوم اینکه بقیه را هم بترسانند که هیچوقت فکر جدایی ازفرقه به سرشان نزند! نکته حائزاهمیت ودردناک دراین مورد این بود که اگرحتی  فرد مورد نظر ازدرخواست جدایی خود منصرف می شد ازآن زمان به بعد وی را درسطح یگان ومناسبات درونی وی را انگشت نما کرده ومورد تحقیر قرارمی دادند تا هرچه بیشتر ازاو سوءاستفاده کنند!!.متاسفانه بودند نفراتی که ازترس ورود به چنین نشست هایی وچون راهی برای خروج خود ازفرقه نمی دیدند دست به خودکشی می زدند که یاسر اکبری،آلان محمدی ازنمونه های بارزسیاست تحقیروفشار رجوی جنایتکارهستند!.
– سال 82 وورود خانواده ها به کمپ اشرف جهت ملاقات با عزیزانشان:
رجوی درراستای سیاست فرقه گرایانه خود سالها تمامی اعضا را ازخانواده وعواطف خانوادگی قطع کرده بود! اوایل که به ما می گفتند” ما درمناسبات امکانات تماس ویا فرستادن نامه را به بیرون ازاشرف نداریم”! تا اینکه درمراحل بعد بدلیل اتخاذسیاست های خائنانه وایجاد خفقان بیشتر حتی بیان کلمه خانواده ازسوی اعضا را هم درمناسبات فرقه جرم ومرزسرخ تلقی کردند!! اما با شروع حمله آمریکا به عراق وسرنگونی صدام موجی ازنگرانی وتشویش خانواده های اسیران دربند فرقه را که طی سالیان ازسرنوشت وسلامتی فرزندان خود بی خبربودند فراگرفت وبرهمین اساس درسال 82 بدنبال درخواست خانواده ازمسئولان دولت ایران مبنی برمسافرت به عراق موافت دولت ایران آنها به پادگان اشرف آمدند. ما هم که درمناسبات فرقه بودیم درآن زمان هیچگونه اطلاعی ازاین موضوع نداشتیم! وقتی خانواده ها به پشت درب کمپ اشرف رسیدند سران هم غافلگیرشده و حسابی وحشت کرده بودند! به همین خاطرسران فرقه اول سعی کردند با ترفند های مختلف جلوی ورود آنها را به کمپ بگیرند،ازطرف دیگر اگرهم راه نمی داد می ترسیدند که جلوی آمریکایی ها آبروی نداشته شان برود! ازطرف دیگر چون بعد ازسقوط صدام رجوی نمی توانست به راحتی نیروهایی را که فریب داده بود به داخل اشرف بیآورد،بهرحال مسئولین بعد ازنشست بین خودشان وبعد ازساعت ها معطل کردن خانواده ها درپشت کمپ  تصمیم گرفتند به خانواده ها اجازه ورود بدهند.اما قبل ازآن همه ما را جمع و توجیه کردند وگفتند که”وزارت اطلاعات خانواده های شما را تحت فشارگذاشته تا با آمدن به اشرف شما را ازمناسبات جدا ودرنهایت هم دستگیرکند، اما باید بتوانید ضمن برخورد قاطع با خانواده هایتان سعی کنید که به درخواست آنها برای جداشدن گوش نکنید،سعی کنید آنها را جذب فرقه کرده وازآنها کمک مالی بگیریدویا گفتند که ما باید ازطریق خانواده ها فرقه را به میان مردم ایران ببریم”!!  سران فرقه با این ترفند که می توانند ازخانواده ها نفراتی را جذب ویا ازآنها اخاذی کنند قبول کردند که خانواده ها به داخل کمپ وارد شوند، بهرحال بعد ازورود خانواده ها جهت ملاقات سران فرقه درکنارهرخانواده دو الی سه نفررا گذاشته بود و آنها دستور داشتند تا مثلا مواظب ردوبدل شدن موارد اطلاعاتی بین عضو اسیر وخانواده اش وفرد اسیررا زیر نظر بگیرند تا اگر تحت تاثیر عواطف خانوادگی قرارگرفت بعد ازرفتن خانواده ها اورا درنشست سوژه کرده وزیرتیغ ببرند انتقاد ببرند!! البته درپایان رفتن خانواده ها نه تنها تیرفریبکاری رجوی برای به سوء استفاده مالی وجذب آنها به سنگ خورد بلکه بدلیل زنده شدن دوباره عشق به خانواده وعواطف دراعضا بعد از رفتن خانواده ها تعدادزیادی هم ازفرقه جدا ویا فرارکردند.بطوریکه بعدا رجوی خشم خود را ازورود خانواده ها به کمپ درنشستی به ما نشان داد وگفت”ما اشتباه کردیم که به خانواده ها اجازه ورود به اشرف را دادیم،وی ادامه داد که ازاین به بعد نباید به چنین کاری تن داد”!! وبعد ازآن بود که وی سعی کرد با روش های سرکوب گرانه وانواع تهدیدها جلوی فراراعضا را ازفرقه بگیرد! اما برخلاف همه تشبثات رجوی شیاد باردیگرروح عشق به خانواده دراعضا زنده شده بود، وخانواده ها با حضور خود دراشرف توانستند رشته ای که رجوی خائن سالیان آن را با ترفندهای مختلف قطع کرده بود وصل وترمیم کنند. رشته ای ازعشق وعواطف انسانی که می توان باآن تمامی قل وزنجیرهای برده سازفرقه رجوی را ازهم درید وبساط شیادی و رمالی اورا برای هیشه جمع وبه زباله دان تاریخ فرستاد…..
 

خروج از نسخه موبایل