دروغگویی های خفت بار و حقیر رجوی در باره خانواده ها – شماره ۲

 این همه وحشت و نگرانی و دروغگویی های خفت بارو دیوانه شدن برای چیست؟

 

ترس و وحشت از دیدار چهار مادر و خواهر با فرزندانشان

بنا به گزارش رسیده تعدادی از خانواده های اعضای دربند در لیبرتی که هر کدام در اقدامی جداگانه در چند هفته گذشته برای دیدار فرزندان خود به عراق سفر کرده اند. علیرغم تلاش های زیاد برای درخواست دیدار ا کمیساریای به اصطلاح پناهندگی و صلیب سرخ و سران فرقه خیانتکار رجوی اجازه ملاقات به آنها نداند. طبق خبری که تا کنون رسیده برخی از این خانواده های دردمند و فراق کشیده فرزند به شرح زیر می باشند:

مادر فریدون ندایی که ۳۵ سال است به دنبال دیدار فرزندش است. فریدون ندایی احتمالا از سال ۱۳۶۰ اسیر شده و از اسرای جنگ ایران و عراق می باشد از سال ۱۳۶۷ گرفتار فرقه مخوف رجوی شده است. ایشان حدود ۳۵ سال در اسارت نیروهای صدام و پس از آن کمپ مخوف رجوی است. و مادرش در این سال ها از دیدار او محروم بوده است.

مادر ندایی می گوید سال ها تلاش برای دیدار فرزندش نموده و پس از سالها رنج و حرمان و دوری … همچنان موفق به دیدار نشده است.

مادرسالخورده و ناتوان دیگر مادر احمد عبدی … به دنبال پسرش می باشد.

آقای احمدی عبدی نیز از اسرای جنگ ایران و عراق می باشد که سال های سال در چنگال صدام و سران فرقه مجاهدین و شخص رجوی اسیر می باشد.

این مادر سالخورده و حدودا ۶۰الی ۷۰ ساله هم به دنبال دیدار و تماسی هر چند کوتاه پس از سالها فراق و دوری می باشد.

خواهر آقای مصطفی بهشتی که یک برادرش به نام مرتضی بهشتی را نیز از دست داده است.

این خانم رنج کشیده هم سال ها در تلاش به دنبال دیداری با یکی از برادرانش و رفتن به سر مزار آن یکی برادر از دست داده اش می باشد.

دو برادر این خانم را نیز سران خیانتکار رجوی در کمال وقاحت و بیشرمی در دهه ۸۰ ربوده و تحت عنوان کاریابی و انتقال به خارج کشور به کمپ لیبرتی منتقل کردند و قصد دزدیدن خواهر کوچکترشان را هم داشتند که با لو رفتن موضوع خوشبختانه موفق به بردن خواهر کوچکتر نمی شوند. اما به طور ناجوانمردانه ای برادر بزرگتر را در درگیری ۱۳۹۰ با نیروهای عراقی به کشتن می دهند.

خانم مونا حسین نژاد

خواهر ی که تا کنون موفق به دیدار خواهرش نشده و این دو خواهر هرگز همدیگر را در عمرشان ندیده اند. بر اساس گزارش خبرگزاری ها وی تا کنون دوبار به عراق برای دیدار خواهرش سفر کرده ولی رجوی بی رحم و بزدل و سران خیانتکارش اجازه دیدار به این دو خواهر نمی دهند.

– این خانواده های دردمند که اکثرا” خانم (مادران پیر و یا خواهر) بودند که برای دیداری هر چند کوتاه و چند دقیقه و یا حتی رساندن نامه ای هر کدام جداگانه با مشقات فراوان خود را به عراق و سپس به جلوی لیبرتی رسانده بودند.

– بر طبق کدام قانون حقوق بشری و بین المللی در قرن بیست و یکم فرقه ای غیر قانونی و با سوابق متعدد تروریستی حاکم بر جان و مال و زندگی تعدادی انسان می شود و اجازه ملاقات و تماس به افرادش با خانواده هایشان را نمی دهد.

– در حالیکه ظاهراً مخوف تر از فرقه داعش و القاعده در حال حاضر در جهان وجود ندارد به نظر می رسد حتی آنها نیز دارای زندگی و ارتباطاتی باشند.

 –  جز حیرت و تنفر از فرقه رجوی نمی توان داشت که نه به مادر و خواهر رحم می کند و نه ذره ی انسانیت و جوانمردی در فرقه باقیمانده است.

 – محروم کردن اعضا از حق ملاقات و تماس، محروم کردن مادر ۷۰ ساله از دیدار فرزندش برای سی و پنج سال محروم کردن دیدار دو خواهر برای ۳۳ سال

 وحشت و ترس از چهار تا مادر و خواهر برای چیست؟

 جز این که این موضوع را به ذهن متبادر می کند که رجوی و بقیه سران حقیر و پست فرقه حتی از ایجاد یک علاقه و مهر مادر و فرزندی وحشت دارند. حتی از اینکه یک خبر و یک صدایی بیرون از سیم خاردار های کمپ به گوش اعضا برسد ترس مرگ آنها را فرا می گیرد. در وحشت و مرگ از اینکه مبادا عضوی از آنها با دیدار خانواده و تماس با دنیای بیرون به فکر فرار از فرقه بیفتدو…

و به همین دلایل مدت سی سال است قلعه الموت برای چند هزار نگون بخت برپا کرده اند تا شاید رجوی به نوایی برسد و بر روی خون و استخوان های چندین هزار نفر از اعضا و پایمال کردن عواطف انسانی و نقض ابتدایی ترین حقوق بشر یعنی دیدار با مادر و خواهر شاید به نوایی و به رهبری! برسد.

رجوی خوار و بی مقدار که بیش از یک دهه است از ترس جان خود را پنهان کرده، هم چنان خود و اعضای به گروگان گرفته شده را در تباهی و سیاهی و قطع ارتباط با دنیای بیرون فرو می برد.

خروج از نسخه موبایل