رستم آلبوغبیش – خاطرات تلخ دوران اسارت درفرقه رجوی – قسمت هشتم

– انتقال مرحله ای اعضا به لیبرتی واخلاگیریهای رجوی :
رجوی درادامه همان نشست توجیهی خود مربوط به خروج ازاشرف گفت: ما به طرف مقابل گفتیم انتقال به لیبرتی باید بصورت گروه گروه وطی چند مرحله صورت بگیرد که آنها هم مجبور شدند بپذیرند! وبا لحنی غرورآمیز البته ازسوراخ موش به مسئولین فرقه دستور داد وگفت:اگر کوچکترین نقضی درتوافق جابجایی ازطرف مقابل دیدید فورا آن را متوقف کنید! وبدانید که ما ازاین مسئله ضرر نمی کنیم چون آنوقت نیمی ازما درلیبرتی ونیم دیگری دراشرف خواهد بود که این می تواند به سود ما باشد وحتی می تواند شرایط را برای بازگشت مجدد ما به اشرف را سهل کند”!! مزخرفاتی که ظاهرا وی وسران فرقه اش هنوز باورنداشتند که دیگر دوران کمپ اشرف وحضور فرقه درعراق به پایان رسیده است اما درکله پوک شده او هنوز این مسئله می گذشت که می گفت”  حسن جابجایی مرحله ای دراین است که اگر دربین جابجایی اتفاقی عجیب درتحولات منطقه روی دهد ویا اوضاع داخلی عراق به هم بریزد که قطعا روی خواهد داد!!درآن صورت همه به اشرف بازگشته وبا سلاح هایی که می توان درآشفته بازارعراق به دست آورد فورا آماده عملیات سرنگونی شد!!  درواقع وی به مسئولین چراغ سبز نشان داد که با نگاه به تحولات منطقه تا می توانند برای به تعویق افتادن خروج کامل ازاشرف با بهانه گیری اخلال ایجاد کنند!! وی با شیادی خاص خودش ازما خواست که مثلا نقشه مسیر را برایش ترسیم کنیم وبه نوعی  که انگار همان تحلیلی کشکی که او کرده به واقعیت تبدیل خواهد شد درهمان جلسه ازهمه ما خواست که تعهد دهیم که: تا زمان رفتن به لیبرتی درفرقه بمانیم،وقتی هم به لیبرتی رفتیم مجاهد لم یرتابو باشیم، شرایط سخت درلیبرتی را تحمل کنیم،برای بازگشت به اشرف وعملیات موهوم سرنگونی آماده باشیم!! تخیلات احمقانه ای که دیگرحتی دربین ما که سالیان درمناسبات فرقه ازهمه جا بی خبربودیم هم خریدارنداشت،ما که گیج وسردرگم شده بودیم وبعضا دربیان تناقض های خود درنشست ویا درمحفل هایی که باهم داشتیم می گفتیم که اگر قراراست به اشرف برگردیم پس چرا می رویم؟! ویا اینکه با رفتن به لیبرتی واحیانا خارج دیگرسرنگونی معنی ندارد!! مسئولین فرقه هم که مثل خود رجوی احمق بودند درمقرها برای ما نشست گذاشته وبازصحبت های اورا نشخوار می کردند.
بنابراین براساس تحلیل های کشکی رجوی سران فرقه موقع شروع جابجایی و دربین جابجایی گروهها به عمد بهانه گیری می کردند،مثلا ظاهرا توافق شده بوده هروسیله ای که فرقه می خواهد به لیبرتی ببرد می بایست توسط مامورین عراقی ویا نمایندگان سازمان ملل چک وبازرسی شوند،چون آنها به فرقه اعتماد نداشتند،بعنوان نمونه سران فرقه کانکسی که ازداخل کمپ سوار برتریلی ودرب آن را قفل کرده بودند،جلوی درب که رسید به بازرسان اجازه بازرسی داخل آن را نمی دادند وقتی بازرسان اصرار به بازدید داخل کانکس کرده بودند سران فرقه تریلی را با بار به داخل کمپ برگردانده وبه این بهانه تا چند روز جابجایی را کنسل کردند !! وایضا موارد خرد و درشت دیگری ازبهانه گیری های سران فرقه که واقعا همه اعضا را هم کلافه کرده بود چون دروضعیت بلاتکلیفی بودیم.!!البته سران فرقه هیچوقت کارشکنی های خودرا به ما نمی گفتند فقط بعد ازکنسل شدن حرکت گروه به لیبرتی به ما می گفتند چون عراقی ها می خواستند به حریم خصوصی ما وارد شوند ما اعتراض کردیم وبه همین خاطر تا رفع این مشکل فعلا کسی را به لیبرتی نمی فرستیم!! اما درنهایت هم تحلیل های رجوی کشک ازآب درآمد وهیچ تحولی که به نفع وی باشد حین جابجایی درمنطقه روی نداد وبعد ازقریب به یکسال اکثر نفرات به کمپ لیبرتی منتقل شدند فقط با ترفند وکلک تعدادی ازمسئولین را درکمپ اشرف به بهانه حفظ وفروش اموال نگه داشت،وقتی هم نتیجه ای ازترفند خود نگرفت اکثرآنها را به کشتن داد تا حداقل یک باردیگرتعدادی را قربانی خوراک دستگاه تبلیغاتی وبساط شیادی خودش در خارج کند!  
– کمپ  لیبرتی وسراب آزادی وخروج ازعراق :
کمپ لیبرتی قبلا محل استقرارسابق نیروی هوایی ارتش آمریکا بوده، این کمپ درنزدیکی فرودگاه بغداد واقع شده که ازنظرامکانات تاسیساتی،زیربنایی واستقراری هم بسیارمجهزومحکم وحتی ظاهرا بعد ازخروج ارتش آمریکا داخل هرکدام ازکانکس های بجا مانده آن تلویزیون،کولر،یخچال،تخت وکمد هم بوده که توسط نفرات گروه اول اعزامی فرقه که عمدتا ازبین فرماندهان فرقه بودند به عمد جمع آوری می شوند! اما همانطور که درقسمت های قبلی خاطراتم اشاره کردم رجوی بخاطرادامه حضور خانواده ها وترس از ریزش گسترده نیروهایش مجبور به ترک اشرف واسکان آنها درلیبرتی شد.قبل ازانتقال به لیبرتی رجوی وسران فرقه به ما گفته بودند که بعد ازانتقال ریل مصاحبه با کمیساریا برای رفتن به خارج شروع می شود وبا همین ترفند هم رجوی توانست ماه های آخرقبل ازخروج ازاشرف ازفرارنیروها کم کند! بطوریکه حتی به افراد نگهبان درکنارسیاج اشرف این خط را داده بودند که موقع روبروشدن با خانواده ها عنوان کنند که ما خودمان بزودی به خارج می رویم!! بهرحال خیلی ازنفراتی که نمی خواستند درفرقه بمانند فریب همین ترفند را خوردند چون فرارازکمپ اشرف ریسک زیادی داشت به همین خاطرتصور می کردیم که با رفتن به لیبرتی خروجی بدون دردسر ازعراق خواهیم داشت! اما بعد ازاسکان درلیبرتی قبل ازهرچیز می دیدیم که مسئولین سعی می کنندراه های فرارازکمپ را ببندند،بعد کم کم سران فرقه ویا اینکه درپیام هایی که رجوی به ما می داد می گفت: باید لیبرتی را پلی بسوی تهران کنید، دایره اعتراضات وقیامهای مردمی گسترش پیدا کرده، اگرما میدان را ترک کنیم خلق متضرر خواهد شد وهیچوقت ما را نخواهد بخشید”!! رجوی حتی نفرات کمیساریا را مزدورخطاب ومصاحبه با آنها را به نوعی خیانت محسوب کرد!! بهرحال کلی ازاین مزخرفات ودروغ ها را رجوی به خورد ما داد،ما هم که هیچ دسترسی به اخبار نداشتیم که حقیقت ماجرا را بدانیم، مسئولین هم به طبع آن پشت سرهم نشست می گذاشتند تا مثلا افراد را با اقدامات کنترلی بیشتر مغزشویی کرده وبه هرقیمت آنها را درعراق نگه دارند!! وازما می خواستند که مثلا نقشه مسیرسرنگونی را تعیین کنیم،که البته هدفشان همان خط بازگشت به اشرف وماندگاری درعراق بود.خلاصه افراد با این مسئله روبروشدند که وعده های فرقه برای خروج اعضا ازعراق بعد ازاستقراردر لیبرتی سرابی بیش نبوده وعلارغم تمامی تهدیدهای سران فرقه بیشتردرآنها ایجاد تناقض کرد بطوریکه بعضا علنا اعتراض کرده عنوان کردند که می خواهیم به خارج ازعراق برویم،تعدادی هم تصمیم به فرارگرفتند،اوضاع طوری شد که رجوی بعدا پیامی فرستاد وبا حالت عصبانیت گفت”هرکس که نمی خواهد بین ما بماند برود وگورش را گم کند!! سران فرقه هم ازترس بی آبرویی مجبورشدند با رفتن تعدادی به آلبانی موافقت کنندالبته بصورت قطره چکانی که عمدتا هم سعی کردند مسئولین فرقه رادرببرند!..
– کارشکنی های فرقه در کارمصاحبه افراد با نمایندگان کمیساریا:
همانطور که گفتم قراربود که بعد ازاستقراراعضا درلیبرتی به سرعت ریل مصاحبه نمایندگان کمیساریا با نفرات برای خروج آنها ازعراق شروع شود.درابتدا قرارشد که نفرات گروه گروه به محلی که دربیرون ازکمپ برای انجام مصاحبه انتخاب شد بروند،که درهمان مصاحبه اولیه تعدادی حاضر به بازگشت به کمپ نشده وازهمان محل مصاحبه ازفرقه جدا شدند، این باعث شد که زنگ خطر را برای سران فرقه به صدا درآورد به همین خاطربهانه گیری های سران فرقه با کمیساریا شروع شد،اولا اینکه سران فرقه به نماینده کمیساریا گفته بودند که باید مصاحبه درداخل کمپ وزیر نظر ما  صورت بگیرد! که نمایندگان کمیساریا این خواسته غیرقانونی سران فرقه  نپذیرفته بودند، با سران فرقه مدتی بعد بهانه کردند که باید نفرات با خودروی فرقه به محل مصاحبه بروند،چون تا قبل ازآن نفرات با خودروی ارتش عراق به محل مصاحبه می رفتند،سر همین موضوع سران فرقه با مسئولین عراقی حفاظت کمپ درگیری لفظی پیدا کرده وبه عمد مانع ازرفتن نفرات به محل مصاحبه شدند! تااینکه کمیساریا وارد شد وگفت نه خودروی شما ونه خودروی ارتش عراق خودمان خودرومی آوریم ونفرات را جابجا می کنیم، سران فرقه که ترفندشان نگرفته بود ازروزهای بعد به عمد تعداد کمی ازنفرات را برای مصاحبه فرستادند وسعی کردند برای روزهای بعد همین نفرات دوباره بروند تا روند مصاحبه افراد طولانی ترشود!!درمراحل بعد سران فرقه به کمیساریا اعلام کردند چون نفرات ما به زبان انگلیسی مسلط نیستند باید بگذارید که ما نفرات مترجم خودمان را به همراه آنها بفرستیم!! واقعا سران فرقه با دریدگی،پررویی،وقاحت خاص خود بنا به دستور رجوی خائن وخزیده درسوراخ موش با هربهانه ای سعی می کردند جلوی انجام مصاحبه کمیساری را بگیرند! چون رجوی یک هدف بیشتر نداشت وآن هم نگه داشتن افراد اسیردرعراق وسوءاستفاده ازرنج وخون آنها به منظور بقاء ننگین فرقه اش. خیانتی که فقط باعث شد تا اسارت افراد اسیر طولانی ترشود.
– نشست توجیهی و تهدید کردن افراد قبل ازانجام مصاحبه با کمیساریا:
سران فرقه براساس هدف خائنانه خود اصلا دوست نداشتند که مصاحبه کمیساریا با نفرات صورت بگیرد.اما وقتی که مجبور به تن دادن به اینکار شدند علاوه برسنگ اندازی هایی که دراین مسیر می کردند سعی کردند با دروغ،فریب وتهدید افراد را ازانجام مصاحبه با کمیساریا منصرف کنند! بنابراین سران فرقه قبل ازشروع مصاحبه برای ما نشست گذاشتند وگفتند: می دانید که نفرات کمیساریا همه ازطرف رژیم خریده شدند تا به هرنحو شما را ازسازمان جدا و تحویل رژیم ایران دهند ! بنابراین شما درموقع مصاحبه اولا سعی کنید با لحنی تهاجمی با آنها صحبت کنید بعد بگوئید که ما اینجا امنیت نداریم ومی خواهیم به اشرف برگردیم یا اینکه این کمپ را تبدیل به کمپ  پناهندگی کنید که حفاظت آن با کلاه آبی های سازمان ملل باشد!! ازطرف دیگربه ما گفتند شما باید بعد ازمصاحبه تمام صحبتی که بین خودتان ومامورین کمیساریا ردوبدل شده را بطورمکتوب نوشته وتحویل مسئولین بدهید، کسانی که گزارش ننویسند یعنی اینکه ریگی درکفش دارند!! بنابراین افراد اسیر درفرقه قبل ازرفتن به مصاحبه با کمیساریا می بایست توجیه می شدند که چه چیزی را عنوان کنند وبعد ازمصاحبه هم می بایست مو به مو حرف وصحبت هایی که بین خود با نفرات کمیساریا ردبدل شده را گزارش کنند! که متاسفانه با شیوه های کنترل ذهنی که سران فرقه ایجاد کرده بودند باعث شدند تا تعدادی که امید داشتند با رفتن به لیبرتی بلاخره قدم گذاشتن به دنیای آزاد برایشان محقق خواهد شد دوباره قفل واسیر دروغ ها وتهدیدهای فرقه شوند! سران فرقه حتی وقتی افراد کمیساریا برای بازدید به داخل کمپ می آمدند نمی گذاشتند افراد بصورت تک نفره باآنها صحبت کنند وکسی حق نزدیک به آنها را نداشت وفقط توسط افراد مشخص دوره می شدند تا نگذارند آنها  وارد مقرها وصحبت با نفرات اسیرشوند!!……

خروج از نسخه موبایل