از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت بیستم

اعمال ننگین مسعود رجوی هرگز ازخاطرم نمیرود!
داستان انتخاب مریم به عنوان رئیس جمهور
در سال 72 سازمان برای اینکه بتواند به لحاظ سیاسی با دولت جمهوری اسلامی تضاد ایجاد کند و قانون اساسی جمهوری اسلامی را زیر علامت سوال ببرد. مریم را به عنوان رئیس جمهور اعلام کرد (براساس  قانون اساسی جمهوری اسلامی زن نمی تواند رئیس جمهور باشد) به همین دلیل، اگرچه در شورا مخالف هم داشت ولی بعد از 4 روز نشست، مریم را به عنوان رئیس جمهور اعلام کرد یعنی تا تاریخ 30 مهر 72  در درون تشکیلات اعلام شده بود ولی بعد از این تاریخ توسط رسانه ها هم اعلام شد.
این تاکتیک برای مقابله با انتخابات 76 بود و در آن زمان جمهوری اسلامی اعلام کرد هر کس از هر گروهی که باشد می تواند در انتخابات شرکت کند و سازمان اعلام کرد ما می توانیم از طریق سازمان ملل مریم رجوی را هم در انتخابات شرکت دهیم و چون در ایران عملی نمی شود سازمان در انتخابات دوم خرداد سال76 از این موقعیت برای حفظ تشکیلات استفاده نماید. انتخابات ایران با شرکت گسترده و حداکثری مردم و خصوصاً قشر جوان  به پایان رسید و سازمان در درون تشکیلات با مشکل سیاسی روبرو شد طوریکه در آن زمان نشست 7 روزه توسط مسعود گذاشته شد تا بتواند نیروهای خودش را از حالت یاس واحساس بی آیندگی استراتژیکی بیرون بیاورد.
اما چون از قبل خیلی از واقعیتهای داخل کشور برای نیروها مشخص شده بود که جامعه به سوی یک سری اصلاحات می رود از اینرو بود که در دو خرداد نیروها با صحبت های مسعود قانع نشدند، (در همان حال باقی ماندند) و این ضربه در تشکیلات سه چیز را روشن کرد:
1-     روشن شدن ماهیت تبلیغات دروغ و مسموم کننده در درون تشکیلات نسبت به جمهوری اسلامی؛ نظیر اینکه جمهوری اسلامی هیچ پشتوانه ای در ایران ندارد و رفتنی است اما یک مرتبه با رأی 30 میلیونی،آقای خاتمی انتخاب شد و نیروها دیدند که سازمان تا حالا هر چه گفته دروغ بوده است.
2-    به لحاظ ایدئولوژیکی نیروهای موجود در اشرف بعد از واقعیت انتخاب خاتمی دیگر به خواسته های سازمان تن نمی دادند و عواقب این ضربه طوری بود که در سال 77به سختی با نشست های بند (ه) راه آمدند واین راه آمدن هم به خاطر حرفهای رکیک نسرین (مهوش سپهری) بود که بچه ها از او خیلی می ترسیدند  وباین خاطر به پذیرفتن یکسری مسائل ایدئولوژی تن دادند و به این ترتیب از بچه ها تعهد گرفتند.
3-    سازمان دست به عملیات درداخل کشورو عملیات مرزی زد، و این عملیاتها هم نتوانستند نیروها رااز حالت سردرگمی در بیاورند، و به عبارت دیگر بی نتیجه بود.
در تحلیل این انتخاب نیز می توان گفت: اگرچه این انتخاب برای سازمان یک شکست بود ولی رجوی در دو راهی سیاسی قرار گرفت یکی این بود که می باید تن بشکست می داد ومی گفت عمر سازمان تمام است و دوم اینکه با انتخاب مریم  و با شعارهای جدید کمی عمر خود را بیشتر کنند. تا اینکه در سال 77 ما شاهد ریزش نیرو یا خودسوزی شدیم و این تمام کارت های رجوی را سوزاند و ناچارشد دست به سرگرمی هایی مثل عملیات سحر یا همان ترور های کور درایران بزند.
ادامه دارد…
 

خروج از نسخه موبایل