لحظه شماری خواهر و برادر برای یک ملاقات!

صحبت های خواهر وبرادر خیراله با برادران بهادری
هر روز دعا میکنم که برادر من خیراله علییان که اسیر فرقه ی رجوی است، به زندگی و آزادی بازگردد واین دعا کردن بعد ازدیدار با برادران بهادری که اخیرا ازدست رجوی خلاص شده وبه کشور بازگشته وموجب نهایت خوشحالی خانواده ی خود وهمشهریانش شده، مرا بیشتر به خود مشغول کرده است.
خوشبختانه این دوبرادر ازبند رسته، برادرمرا بخوبی میشناسند وخبر از سلامتی او میدهند.
البته برادر من هم بایدآزاد شود ودراین مورد، درکنار دعاهایی که میکنم وضع برادرم را با نهادهای بین المللی وقانونی جهان وعراق درمیان میگذارم.
چند ماه پیش خواهرم برای ملاقات این برادر زجر کشیده ام به لیبرتی رفته بود.
رجوی علاوه براینکه اجازه ی این ملاقات را نداده بود، به مریدان وپادوان درجه اول خود هم دستور داده بود که بسوی خواهرم وهمراهان سنگ پراکنی کرده و فحاشی نمایند!
علی امانی در شهر ملکان، یکی ازدوستان وهم زنجیرهای برادرم بوده که درسال 1383 موفق به رهائی شد.
 من وخواهرم هروقت دچار دلتنگی شدید میشویم، پیش این هم زنجیر سابق برادرم رفته وبا صحبت های او کمی ازافسرده خویی بیرون میآییم.
علی امانی حالا ازنظر معیشت، وضع خوبی دارد که آرزو میکنیم برادر ماهم چنین آینده ای داشته باشد.
درجریان سفر خواهرم به عراق، مقامات مسئول عراقی قول مساعدت داده اند که امیدوارم بزودی عملی شود.
من ازشنیدن آن قسمت از صحبت های برادران بهادری که دریک محل حق ملاقات با یکدیگر را وآنهم برای 8 سال!! نداشتند، به گریه افتادم.
شخصا معتقدم که اگر برادرم اجازه ی صحبت با دیگران داشت، خود را آزاد میکرد.
درهر صورت من وخواهرم بعنوان تنها باقیمانده ی این خانواده ی زجر کشیده، برای خلاصی برادرم و دیدار با اولحظه شماری میکنم.
سیف اله محمد علییان ملکی
 شهرملکان آذربایجان شرقی
ایران
نامه نوشته شده توسط خانواده محمد علییان به نهاد های سازمان ملل

خروج از نسخه موبایل