اول به دنبال آزادی دربندان در زندان فرقه رجوی باشید

به نام خداوندی که صبر را پیشه ما ساخت.
خدایا صبر برای تمام مادران و پدران پیر و ازکارافتاده اما همچنان چشم انتظار فرزند…
مادران و پدرانی که در تکاپوی یافتن و دیدار فرزندشان در این گرمای سوزان مرداد ماه، در بیابانهای بغداد، بسان هاجر در جستجوی آب برای نجات فرزندش، دوان دوان و سرگردانند.
امروز دیدم خانواده هایی که در قرارگاه لیبرتی که اسماً کمپ انتقال اما در واقع همان اشرف دوم میباشد حضور دارند تا یوسف گمگشته ی خود را بیابند، اما طبق معمول فرقه رجوی از این حق(ملاقات)، که در تمام دنیا حتی برای زندانیان محکوم به مرگ قائل می شوند، امتناع کردند.
امروز در این بیابان داغ و سوزان، تشنه و خسته و لرزان از کهولت سن و نشسته بر روی ویلچر، مادران به دنبال فرزندانشان وپدران عرق ریزان و نگران مشتاق دیدار گم کرده ی خود، همسران به دنبال دیدار یار غار جوانی خود میباشند که عمر در فراغشان گذرانده اند. فرزندان به دنبال پدران خود، تا از این نام یتیمی که در بود پدر بر رویشان گذاشته شده برهند و در آغوش او امنیت و پشتیبانی ای که در تمام عمرشان دریغ شده بیابند. برادران و خواهران به دنبال برادر و خواهری آمده اند که تمام خاطرات کودکیشان با حضور آنان شکل گرفته است.
ای کسانیکه، در فرانسه بعنوان جشن سالگرد فرقه برای مریم قجر دست و سوت میزنید و از او حمایت میکنید فقط یکبار هم به اینجا بیایید تا آنگاه مشخص شود که برای آن مریم بی دین و بی احساس دست و سوت میزنید یا به این پدران و مادران سجده میکنید بخاطر تلاششان و تنهاییشان برای تحمل این غم جانکاه…
و امروز من دیدم محشری در زمین… آقایان و خانمهایی که در فرانسه به هر علت شخصی و غیرشخصی برای مریم قجر هورا میکشید آیا یکبار هم به این صحرای محشر که به لیبرتی معروف است، آمده اید؟
اگر به دنبال آزادی هم میهنانت هستی،  اول به دنبال آزادی دربندان در زندان فرقه رجوی باش…
من بعنوان جوان این مرز و بوم، آزادی را در معنایی که شما میبینید نمیخواهم، آزادی ایکه همراه با درد دوری پدران و مادران،  همسران، فرزندان، خواهران و برادران رقم بخورد نمیخواهم… من تاکنون سیستم برده داری چون سیستم مریم قجر را در تاریخ نخوانده ام، حتی در زمانهای دور، برده ها هم حق دیدار و زندگی در کنار خانواده را داشته اند، اما در فرقه رجوی این مورد حرام شمرده میشود…
من و جوانان کشورم، حتی مرام و مسلک پوچ و بی حاصل و بی معنایشان را قبول نداریم…
حق ملاقات کمترین حق هر پدر و مادری، هر همسری، هر فرزندی، هر خواهر و برادری هست که در این فرقه به مدت 35 سال دریغ شده و میشود…
من امروز گریه و تنهایی خانواده ها را از نزدیک لمس کردم… دیدم که چه التماسی برای دیدار و ملاقات دارند، اما نتیجه ای حاصل نمیشود…
دیدم سیستم مریم قجر،  سیستمی ترسناک و ظالمانه بر مردمم است…

و من امروز با چشمانم دیدم که همه به دنبال یک حق مسلم، و آن حق ملاقات با عضو خانواده ی خود می باشند…
و در پایان، این خانواده های امیدوار به آینده هستند که میروند تا روزی دیگر با امیدی فزونتر و دلی امیدوارتر برای  دیدار با فرزندانشان تلاش کنند…

بغداد، یکشنبه دهم مرداد 1395
سهیلا سلمانزاده خواهرزاده رحیم سهرابی، کارشناس ارشد حقوق

خروج از نسخه موبایل