مصاحبه با خانم صغری سنگپری، خواهر آقای غلام سنگپری اسیر در فرقه رجوی

خانم سنگپری خوشحالم از آشنایی با شما و تشکر از قبول زحمت برای همراهی با خانم خمر
–    لطفاً معرفی مختصری از خودتان و نسبتتان با آقای غلام سنگپری بگویید.
من صغری سنگپری هستم متولد1344 و خواهر آقای غلام سنگپری. من از غلام کوچکتر هستم و از سالی که برادرم اسیر شد من داغون شدم.
–    خانم سنگپری چه پیامی برای برادرتان دارید؟
پیام که زیاد هست اما فقط از او می خواهم برگردد.لااقل تا من زنده هستم برگردد تا بتوانم ببینمش. پدرم در این جدایی از شدت گریه و ناراحتی نابینا شد، مادرم بیمار و فوت شد.
از برادرم میخواهم برگردد…
–    شما هم در این سالها هیچ تماسی با آقای سنگپری نداشتید؟
نخیر تنها چیزی که در این سالها بدستم رسید یک عکس جدید از برادرم بود که تا هنوز باورم نمی شود این برادر من هست، بس که چهره اش شکسته شده.
بعد از دیدن این عکس و چهره شکسته شده ی برادرم، تا مدتها اقوام میامدند منزل ما برای تسکین ناله های من.
این عکس همیشه جلوی چشمم هست.
–    از مجامع حقوق بشری چه درخواستی دارید؟
تنها درخواستم کمک به نجات برادرم هست و اینکه اگر حتی یکسال از عمرم باقی مانده برادرم کنارم باشد.
–    درخواستتان از نظام جمهوری اسلامی؟
برادر من نظامی بود و برای مملکتش زحمات زیادی کشید ولی اسیر مجاهدین شد. درخواستم این هست که کمک کنند تا برادرم به کشور برگردد آرزوی من دیدار برادرم هست.
–    پیامتان به مسعود و مریم رجوی؟
خدا لعنتشان کند، ای کاش دستم به اینها می رسید. مادرم صبح به صبح که از خواب بیدار می شد اینها را لعنت می گفت. پدرم 26 سال نابینا بود. خدا لعنت کنه رجوی را که زندگی ما را نابود کرد.
–    چه آینده ای برای مسعود رجوی می بینید؟
آینده رجوی هم مثل عبدالمالک ریگی خواهد شد.
–    خاطره ای کوتاه اگر از برادرتان دارید بفرمائید.
لحظه لحظه زندگی با برادرم برایم خاطره هست، غلام و من فقط خواهر و برادر نبودیم، مثل دو رفیق بودیم. همین دیشب به پسرم می گفتم من از غم داییت نابود شدم، همسرم هم از بی تابی من کلافه شده و می گوید عمرت را تباه برادرت کردی.
آخرین خاطره من مربوط به آخرین مرحله ای بود که برادرم جبهه رفت، به من گفت: آماده باش وقتی برگردم برای دیدن برادر کوچکترم که در زابل سرباز بود برویم اما بعد از مدتی همین برادر کوچکم خبر آورد که غلام اسیر شده و…
–    پیام آخرتان برای آقای سنگپری؟
خیلی دل تنگ و منتظر برادرم هستم، اگر تا زنده بودن من بر نگردد در آخرت حلالش نمی کنم.
 

خروج از نسخه موبایل