دیداراعضای انجمن نجات شعبه خوزستان با اقای خسرو اسکندری

روز دوشنبه مورخه ۱۳/۶/۹۶ اعضای انجمن نجات شعبه خوزستان با اقای خسرواسکندری برادر بهروز اسکندری از اسیران دربند فرقه تروریستی مجاهدین خلق ملاقات نمودند.درابتدا اعضای انجمن گزارش مختصری از آخرین تحولات و اخبارآلبانی درخصوص وضعیت فرقه رجوی واعضای جداشده وآخرین ترفندهای مریم رجوی درکنترل هرچه بیشتراعضا را به اطلاع آقای اسکندری رسانده و تاکید کردند برغم تمامی دسیسه ها واقدام سرکوب گرایانه سران فرقه تعداد جداشدگان روبه افزایش است.مریم رجوی که به قصد مهار اوضاع و مقابله با روند مسئله داری و ریزش نیروها مجددا به البانی رفته است از این وضعیت آشفته کاملا مستاصل گردیده است بطوریکه ملتمسانه وفریبکارانه از اعضای معترض خواسته تابهمن ۹۷ به سران فرقه مجال دهند!!
وضعیت تشکیلاتی فرقه بحدی آشفته وبهم ریخته است که مریم برخلاف سنت ها و روال تشکیلاتی خود شخصا با اعضا جلسه گذاشته وسلسله مراتب وفرماندهان مستقیم نیرو را کنار زده است.ولی باتمامی این وجود نتوانسته معترضین را قانع نماید. همچنین اخبار رسیده از البانی حاکی از آن است که دهها نفر در خروجی فرقه بدنبال جدایی هستند. وضعیت آشفته وموج جدایی اعضا حتی دولت البانی راهم حساس کرده که دراین فرقه چه می گذرد.مریم رجوی برای خلاصی از این بحران بدنبال طرحی است که اعضا را به یک مکان قرنطینه ای در۲۰کیلومتری خارج از شهر تیرانا منتقل کند تا درآنجا باکشیدن دیوارهای بلند ودرب های آهنین غیرقابل نفوذ ارتباط آنها را باردیگر باجهان خارج قطع نماید.امری که تاکنون بامخالفت اعضا مواجه گشته است..
اقای اسکندری ضمن تشکر از حضور اعضای انجمن و تحسین تلاش آنها برای رهایی اعضای دربند اسارت فرقه گفت: من تعجب میکنم سران این سازمان به چه فکر میکنند؟ چطور می خواهند بااین افکار تنگ نظرانه وبسته وفی الواقع قرون وسطایی ادعای خوشبختی و ازادی مردم را داشته باشند.اینها نشان دادند که چنین سازمانی سالیان نوری از واقعیت های جهان امروز فاصله دارد.سازمانی که اعضایش مجبورند مثل بت رجوی رابپرستند وحق فکرکردن ندارند چگونه می خواهد مردمش را آزاد کند؟!ویا سازمانی که به نفراتش اجازه تماس ورابطه باخانواده هایشان را نمی دهد چگونه سنگ دمکراسی را به سینه می زند.برادرمن بنام بهروز برای ادامه تحصیل به المان رفت وتا قبل ازرفتن به عراق با وی درارتباط بودیم اما بعد ازآن تماسش قطع شد که بعدا متوجه شدیم رفته عراق والان نزدیک به ۳۰سال است که از او کوچک ترین خبری نداریم. تمامی دوستانش که به اتفاق او به المان رفته بودند الان تحصیلات عالیه وشغل و زندگی مناسبی دارند ولی برادرمن چی؟ زندگیش را برای یک هدف پوچ تلف کرد. من بدلیل تنفری که از این سازمان دارم اخبارآنها را دنبال نمیکنم.اینها از هیچ قاعده واصول انسانی پیروی نمیکنند.همین موضوع طلاق مریم از شوهر سابقش و ازدواج با مسعود رجوی تنفرهمه حتی غیرمسلمانان را رابرانگیخت آخرچگونه میشود این عمل منزجرکننده را توجیه کرد.چون باهیچ معیارواصول اسلامی وانسانی همخوانی نداشت.اقای اسکندری تاکید کرد وگفت بنظرمن این وضعیت ادامه پیدا نمیکند بخصوص اینکه الان اعضا به البانی رفته اند وفضای بازتری نسبت به عراق دارند.بهرحال خداکند که هرچه زودترامثال برادرم از شرایط وخیمی که درآن گرفتارشده نجات پیدا کند.اعضای انجمن ضمن تشکر از پذیرایی اقای اسکندری آرزو کردند بزودی خبرآزادی برادرشان رابشنوند وبتوانند درجشن ازادی انها شرکت کنند.

خروج از نسخه موبایل