فرقه رجوی ظلم بزرگی به خانواده ها کرد

یکی از کانونهای پایدار و گرمی که در سراسر گیتی با تمام ناملایمات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در جهان حاضر توانسته همچنان با اقتدار ایستادگی نماید، همانا نه تنها از دیگاه من بلکه از نظر تمام کارشناسان و دانشمندان خانواده میباشد که در تمام دوران گذر زندگی توانسته به بهترین شکل ممکن در نقش خود موثر و موفق باشد و این کانون گرم شاید تنها نهادی باشد که بدون اجرت و دستمزد مشغول بکار بوده و افراد تحت حمایتش را تا جایی که توانسته به درجات خیلی عالی سوق دهد.
اما سرکرده سازمان ضد بشری مجاهدین که هیچ برنامه و نظم خاصی در فرقه خود نداشت و بعد از آنکه در عملیات مرصاد ضربه جبران ناپذیری از فرزندان این مرز و بوم متحمل شد، برای توجیه عملکرد ضعیف و پیش پا افتاده خودشان مستقیما کانون خانواده را هدف قرار داده و آن را باعث و بانی این شکست تاریخی خود قلمداد نمودند و بدین طریق باعث از هم پاشیدن کانون گرم خانواده و متلاشی شدن روابط خانوادگی عناصر خود شد تا بتوانند همواره با دروغ پردازی به خیال خام خود بر موج سواری ادامه دهند که خوشبختانه با حضور خانواده ها در سال 1382 و ملاقات هر چند فشرده و امنیتیشان با فرزندانشان و بعد از ان حضور مداوم خانواده ها در پشت سیاجهای پادگان اشرف این تابو شکسته شد و ذهن عناصر فرتوت شده فرقه رجوی را بسوی رهایی از این دیو بی یال و دم سوق داد که ماحصل آن جدا شدن تعداد زیادی از عناصر گرفتار در این فرقه شوم میباشد که شاهد آن هستیم.


در طی تماسی که با آقای قوانلو (برادر فرهاد نجات یافته از فرقه رجوی) داشتم مطلع شدم که وی در بستر بیماری میباشند، بنابراین برای ملاقات وی رهسپار منزلشان شدم که مورد استقبال گرمی از سوی آقای قاونلو و اهل بیت شدم. بعد از احوالپرسی های مرسوم و جویا شدن حال و روز آقای قوانلو دلیل بیماریشان را جویا شدم که وی با تکان دادن سر به علامت ناراحتی گفتند که مدتها قبل تمام تلاشمان را انجام دادیم تا بتوانیم برادرمان فرهاد را با وجود شرایط سخت زندگی که برای همه یکسان بود سر و سامان بدهیم و او را با کمک خانواده وارد مسیر زندگی نمائیم که متاسفانه سران فرقه رجوی این راه را بر وی مسدود نمودند و او را به بهانه کاریابی از طریق خاک ترکیه ربودند و مدتها در دامن کثیف خود به اجبار نگه داشتند و این چنین من و مادرم را دچار بیماری جسمی و روحی قرار دادند که تا به امروز نتوانسته ام سلامتی خودم را بدست بیارم.
وی ادامه میدهد که مادرم تمام وسایل مورد نیاز زندگی فرهاد اعم از یخچال و فرش و غیره رو آماده نموده بود که تمام سیمهای ان پوسیدند و نخهای فرش هم پودر شدند و تمام این مشکلات را فرقه رجوی بر خانواده ما تحمیل نمود و اکنون که خودم گرفتار دیسک کمر شده و عمل جراحی انجام داده ام نیز از این ضربه آن از خدا بی خبرها مستثنی نبوده و تمام ناراحتی های بعد از رفتن فرهاد بود که جمع شده و بصورت ناراحتی عصبی گریبانگیرم شد.
وی که توانسته بود بعد از رهایی فرهاد راهی عراق شود. در زمینه ملاقاتش با فرهاد چنین میگوید که بعد از رسیدن به هتل محل اقامت برادرم 4 ساعت در لابی هتل منتظر او بودم ولی او بدلیل اینکه مورد شستشوی شدید سران خائن و جنایتکار فرقه رجوی قرار گرفته بود، من را که برادرش بودم قبول نمیکرد که من به عینه دیدم که سازمان ضد بشری مجاهدین چگونه با فکر و روح فرزندان خانواده بازی کرده و آنها را حتی به نزدیکترین نفرات خانواده خود نیز بدبین نموده بودند.که این حس بدبینی نسبت به خانواده همچنان تا مدتها در ذهن افراد باقی مانده که باعث بروز چنین رفتاری می شود.
وی با ناراحتی تمام ادامه میدهد که من بعد از ملاقات با برادرم کلا حال و روزم عوض شد و از ان ادم شاد و پر نشاط به فردی منزوی و عصبی مبتلا شدم که تمام این مشکلات را سران فرقه رجوی باعث شده بودند، من وقتی فرهاد را که پیش خودم بزرگ شده بود چنین دیدم کلا جسم و روحم آسیب دید و بعد از ان دیگر هیچ وقت نتوانستم آن آدم سابق شوم و اکنون نیز بیماری آنقدر اوج گرفته که حتما میبایست عمل جراحی میشدم که اینکار را انجام دادم و من به شخصه تمام این مشکلات جسمی خودم را از فرقه رجوی میدانم و در پیشگاه خداوند از آنها شکایت کرده و میکنم که انشالله هر چه زودتر ریشه این فرقه ضد بشری و فاسد کنده شود و نابود گردد.
از آقای قوانلو که در بستر بیماری بودند تشکر نمودم و گفتم متاسفانه فرقه رجوی در زیر سایه کشورهای حامی تروریست براحتی توانست بسیاری از کانونهای گرم خانواده را از هم جدا نماید ولی نتوانسته به ریشه این کانون استوار لطمه ای وارد نماید و این را میتوان در چهره شما و در خانواده شما هم احساس نمود و انشالله همین مقاومت خانواده در آینده ای نزدیک این فرقه مخرب و خائن را از ریشه خواهد کند تا بتواند افرادی را که در این سازمان ضد انسانی زندانی میباشند را رهایی دهد و ما به امید آن روز که دیر هم نیست منتظر هستیم.
آقای قوانلو یکی از خانواده هایی میباشد که این چنین متاسفانه از فرقه خائن و وطن فروش فرقه رجوی آسیب دیده و صد در صد هستند مانند وی که زندگی آنها دچار مشکلات زیادی در رابطه با این فرقه شوم شده و متاسفانه هیچ نهاد بین المللی و حقوق بشری نیز وجود ندارد که بتواند حق این خانواده ها را از سران سازمان ضد انسانی مجاهدین بگیرد و بر عکس در بسیاری از موارد به حمایت از آنها، از ملاقات خانواده ها با فرزندانشان ممانعت میکنند که این خود نشانه آشکاری از نقض قوانین بین المللی و نادیده گرفتن حقوق اولیه انسانها میباشد که متاسفانه گریبانگیر خانواده های آسیب دیده از فرقه رجوی قرار شده است.
به امید رهایی تمامی اسیران دربند فرقه رجوی

خروج از نسخه موبایل