جنگ و جدال خانواده ها با فرقه رجوی بر سر چیست؟

سوابق جدل و تضاد آشتی ناپذیر فرقه رجوی با خانواده ها – واز این سو هم مقاومت و مبارزه برحق خانواده ها با عملکرد ضد انسانی رجوی، برمی گردد به یک پروسه زمانی 40 ساله، از زمانی که در نقطه شروع، رجوی از خانواده به عنوان محمل و بهانه در جهت مقاصد تروریستی خود سوء استفاده می کرد، تا برهم زدن کانون خانواده وتا نامه نگاری ها و پیک فرستادن ها و سایر اقداماتی که رجوی برای فعال نمودن یک تضاد غیرواقعی فی مابین رژیم جمهوری اسلامی وخانواده های اعضای خود واقوام آنها! وتا هم اکنون که خانواده را دشمن درجه یک می داند واجازه ملاقات وتماس به اعضای اسیر ونگون بخت با خانواده را حرام کرده است.
چون اطلاعات کمتری در خصوص فاز اول و مقطع فاز سیاسی دارم. صرفأ می دانم که رجوی درآن سرفصل اغلب اعضا و تیم های ترور را به یک خانواده ضمیمه نموده تاهم به عنوان عادی سازی وهم اینکه خانواده وجامعه را درکل درگیر اقدامات تروریستی خود کند و بهره می برد. و طبق آمار قربانیان آن فاز درگیری ها افراد زیادی بدون کمترین وابستگی تشکیلاتی به رجوی صرفأ به دلیل نسبت درجه دوم وسوم با برخی کادرهای فرقه طعمه شده بودند. به دلیل اینکه از موقعیت اجتماعی آنها استفاده شده بود در درگیری ها ودستگیری ها وزندان ها واقعأ مورد ظلم رجوی قرار گرفتند و به عنوان طعمه قربانی شدند.
درفاز بعدی رجوی وقتی از ایران فرار نمود و سایر اعضا و کادرهایش را هم به عراق و فرانسه انتقال داد از طریق پیام های مشکوک آدرس خانواده ها را طوری مخابره می کرد که وانمود کند درداخل(ایران) خانواده ها مقاومتی دارند و فعالیتی دارند وبه فرقه وصل هستند.
اینگونه اقدامات رجوی نوعی دادن آدرس غلط به نهادهای امنیتی ایران جهت ساختن یک کیس عدم اعتماد نهاد امنیتی ایران با خانواده و اقوام وخویشاوندان اعضای فرقه بود.
فرقه رجوی به این هم بسنده نکرد وبدون اطلاع اعضای اسیر خود نامه های مشکوک و غیرواقعی از طرف اعضا به خانواده واقوامشان در ایران ارسال می کرد ودرآن نامه ها شعارهای تند و تروریستی و براندازی از سوی فرد عضو به داخل می فرستاد وعکس های سران فرقه در نامه می گذاشت و از خانواده می خواست شعار استراتژی فرقه را دنبال کند.
این درحالی بود که اعضای اسیر روحشان ازچنین چیزی خبر نداشت. تاکتیک رجوی ایجاد جنگ ودشمنی ونفاق بین خانواده ورژیم بود چون از این می ترسید که خانواده ها به سمت آرامش وجذب رژیم بروند ودست رجوی از تبلیغات دروغین ودارا بودن مله اجتماعی وداخلی خالی گردد.
دراین فاز هم رجوی ها با تاکتیک وترفندهایی که گفته شد واین تنها نمونه های اندکی از دشمنی رجوی با خانواده بود توانست تعداد زیادی از خانواده ها را قربانی کند. چون گفتیم که رجوی چگونه نامه ها وپیک ها را می فرستاد که دقیقأ به دست نهادهای امنیتی برسد یا به نوعی آنها درجریان این رابطه مشکوک قرار گیرند.
درقدم بعد وقتی خانواده ها بعد از تحمل ضربات زیاد وقربانی دادن های متعدد ازکارهای رجوی به خود آمدند ودرسال های 72 و 73 که رجوی طرحی به نام p-m(پیک مریم) افراد را به داخل کشور می فرستاد تا به قول خود جامعه را از طریق خانواده بیدار کند. همین خانواده ها 90% شان فرزندان واقوام خود را که کادر وفرستاده رجوی بودند را به قانون تسلیم و تحویل دادند.رجوی درجمع بندی آن سالها علیه خانواده قسم یاد کرد که انتقام بگیرد. این موضع ذلیلانه رجوی علیه خانواده ها علنی وآشکار بود.
خانواده ها به خود آمدند ودیگر گول ترفندهای رجوی را نخوردند واز سقوط صدام و وصل این طیف(خانواده اسیران) با طیف جداشده اقدام به مقاومتی جانانه درمقابل دشمن خود یعنی رجوی نمودند ونتیجه آن جدایی ونجات بیش از هزار و پانصد عضو اسیر شد و موجب اخراج و فراری دادن فرقه رجوی با روسیاهی و خفت از عراق شد واین خانواده ها که سالیان مورد سوء استفاده رجوی بودند اکنون تا نجات تک تک فرزندان وعزیزان خود کوتاه نمی آیند.
بله جنگ وجدل رجوی وخانواده های اسیران فرقه این پروسه را طی کرده است.
عباس

خروج از نسخه موبایل