ولیرضا به خودت بیا

مجید اکبری کهنه سری دردفتر انجمن نجات گیلان
ولیرضا اکبری کهنه سری درکسوت یک جنگنده و سرباز وطن درهنگامه نبرد با دشمن متجاوز در جنگ تحمیلی عراق برعلیه ایران اسلامی، درابتدای شروع جنگ خانمانسوز درسال 1359 به اسارت دشمن بعثی درآمد و به اردوگاههای سرد وسنگین وخشن صدام حسین روانه شد.
چیزی حدود 10 سال با مشقات فراوان در اردوگاههای صدام سپری کرد ولیکن متاسفانه قبل ازتبادل اسرا فریب دوز و دغل و دروغ رجویها را خورد وبی آنکه حداقل شناختی ازاهداف وطن فروشانه تشکیلات سیاه رجوی داشته باشد، به عضویت اجباری آنان درآمد و ناخواسته عمر و جوانی خود را به بطالت گذراند و خانواده رنجدیده از ظلم رجوی اکبری کهنه سری نیز در شمار قربانیان رجوی قرارگرفتند.
ولیرضا اکبری کهنه سری از اسرای جنگ تحمیلی و عضو اسیر رجوی درزندان مانزآلبانی است که سالیان است بواسطه اسارت در فرقه رجوی از دنیای آزاد و خانواده اش بی خبر است. برادران وی چند سالی است که درارتباط با انجمن نجات خواهان رهایی ولیرضا از چنگال رجوی هستند و در این مسیر بارها خود را به مقابل کمپ اشرف رسانیدند شاید که بتوانند موجبات رهایی ولی رضا را فراهم سازند وهم اکنون مصرانه بر آنند که با ایجاد تسهیلات لازم جهت رهایی برادر اسیرشان به آلبانی اعزام شوند و تلاشهای موثری را از سر بگیرند تا به آرزوی دیرینه خود برسند.
مرحومه مغفوره شکوفه شهبازی مادر ولیرضا در چشم انتظاری مطلق بی آنکه عزیز و دلبندش را ببیند ودرآغوش بکشد، رخ درخاک سرد کشید و از دیارفانی به دیارباقی رجعت نمود.

آقای مجید اکبری ازبرادران ولیرضا دردیداراخیرخود با مدیرانجمن درخصوص آخرین وضعیت برادراسیرش اظهارداشت:” ازتوضیحات شما آقای پوراحمد عزیزدرخصوص وضعیت بحرانی و رو به اضمحلال فرقه درآلبانی ممنون ومتشکرم. ولیکن من هم آنقدرها بیخبر از برادراسیرم نیستم وخبرموثق دارم که دست کم بمدت یکسال است که ولیرضا ازفرقه ابراز تنفرکرده و خواستار خروج شده است. سه ماه اول برادرم را قرنطینه کردند شاید که ازنظر و درخواستش مبنی بر جدایی و خروج از فرقه صرف نظر کند که خوشبختانه رجویها موفق نشدند. ولی درادامه پروژه کثیف شان متاسفانه با بکارگیری یک ترفند فریبنده توانستند ولیرضا را خام کنند ودیگرباربه مناسبات بکشانند وآن ترفند این بود که به ولیرضا گفتند حال که تودلت برای هوای آزاد وجنب وجوش شهرتنگ شده است ما تورا درتیم مترجمین سازماندهی میکنیم تا بتوانی دستکم هفته ای یکباردرهمراهی بیماران به بیمارستان درآلبانی به شهربروی وخوش بگذرانی و….”

برادر دردمند و رنج کشیده از ظلم و جور رجوی در خاتمه ملاقات دوستانه با مدیر انجمن افزود:” از همین فرصت استفاده میکنم وخطاب به ولیرضا می گویم برادرعزیزم به خودت بیا وازشررجوی خودت را نجات بده ومطمئن باش که همه اعضای خانواده عمیقا دوستت دارند وبرای درآغوش کشیدنت لحظه شماری میکنند. درایران همه چیزبرای ادامه زندگی شرافتمندانه توآماده است وبا جان ودل پذیرای توهستیم.”
تنظیم گزارش : دقتکار

خروج از نسخه موبایل