دیدار محمد تورنگ با احمد رضایی برادر حجت رضایی

مگر پدرم که به عراق رفته بود جز دیدار برادرم در خواست دیگری داشت!
احمد رضایی با اینکه مدرس دانشگاه است و صبحها وقت آزاد ندارد ولی از دیدار با محمد تورنگ استقبال می کند. تا از محمد تورنگ که حجت را می شناسد بشنود. محمد با دیدن احمد می گوید چقدر شبیه حجت هستید فقط حجت از شما جوانتر مانده شما بزرگترید یا حجت ؟ که احمد می گوید من از حجت کوچکترم. محمد تورنگ ادامه می دهد حجت خوشبختانه حالش خوب است در لیبرتی کارش تعمیرات لوازم برقی بود.


احمد می گوید حجت برای ادامه تحصیل به انگلستان رفته بود ولی متاسفانه سر از عراق و فرقه رجوی در آورد. پدرم یکبار برای دیدن او با مادرم به مقابل اشرف به عراق رفت که متاسفانه سازمان مجاهدین اجازه دیدار با حجت را به آنها نداد. پدرم در بر گشت از اشرف با دیدن وضع حجت در اشرف بیمار شد و متاسفانه بعد از مدتی فوت کرد. اما مادرم هم چنان چشم انتظار دیدن حجت است و امیدوار است یک روز حجت را در آغوش بگیرد. من خودم واقعاً درک نمی کنم چرا سازمان مجاهدین حتی از تماس خانواده ها با بچه هایشان ممانعت می کند. مگر پدرم که به عراق رفته بود جز دیدار برادرم در خواست دیگری داشت! نباید یک سازمان که ادعای مبارزه و آزادی مردمش دارد از دیدار با خانواده اعضایش بترسد این نوع دیدگاه دیدگاهی دقیقاً فرقه ای می باشد. فرقه ها از این برخوردها با اعضایشان ترس دارند. امیدوارم حجت با رهایی از افکار فرقه گرایانه رجوی بتواند خودش را از بند اسارت این فرقه خطرناک نجات بدهد. محمد تورنگ هم اظهار امیدواری کرد که حجت هر چه سریعتر با جدا شدن از فرقه رجوی باعث خوشحالی خود و خانواده اش بخصوص مادر گرامیش شود.

خروج از نسخه موبایل