خانواده ها زندان اشرف 3 در آلبانی را هم فتح خواهند کرد

اعضای جداشده در آلبانی همچنان مهمترین تهدید برای رجوی و تشکیلات فرقه مجاهدین

به نظر می رسد باید هر کس به این پرسش واقعی پاسخ دهد که چرا سازمان مجاهدین از افراد جدا شده از این فرقه در آلبانی وحشت دارد؟

تا حدی که آن‌ها 24 ساعته موجب مشغولیت فکری رجوی شده‌اند و تلاش می‌کند با هر ترفندی این روشنگری ها را خنثی و اعضای نجات یافته از فرقه مجاهدین را با هر توطئه ای زمین گیر کند.

دلیل اهمیت این موضوع این است که هیچ کس جز همین افراد جدا شده نمی توانند پدیده‌ای به نام ” رجوی ” و ” فرقه مجاهدین خلق ” را به جامعه معرفی و درباره چگونگی فعالیت های خیانت باراین سازمان افشاگری کند.

البته آن هم نه افراد فاصله گرفته از سازمان مجاهدین ، بلکه افرادی که از آن زخم خورده و درد دارند و اساسا با زخم و تضاد و درگیری به شناخت از سازمان مجاهدین رسیده اند، وگرنه اگر کسی به هر دلیلی خسته و جدا شده، جدا نه ، بلکه فاصله تشکیلاتی از سازمان مجاهدین خلق می گیرد، سکوت می کند و حتی خود را به سازمان بدهکار می داند، بدون تردید این فرد تهدید سازمان مجاهدین محسوب نمی‌شود .

تهدید رجوی و فرقه مجاهدین آن افرادی هستند که به طور مداوم و مستمر این سازمان را نقد کرده و می کنند و اجازه نمی دهند که سازمان مجاهدین یک روند خیانت بار را به راحتی بتواند دوباره تکرار کند.

چرا که اگر ما می گفتیم که طلاق های اجباری در تشکیلات سازمان مجاهدین تحت عنوان « انقلاب ایدئولوژیک » صورت گرفته، این غلط نبوده است. یا اگر می گفتیم سازمان در درون دخمه های خود زندان انفرادی دارد، واقعا وجود داشته است. اگر می‌گفتیم رجوی اعضای ناراضی و منتقد خود را به زندان ابوغریب می‌فرستد ، دروغ نبوده است.

اگر از دادگاه های جمعی درون تشکیلاتی صحبت می‌شده دروغ نبوده است ، چرا که این مسائل را هم فقط یک نفر مطرح نکرده است. حبس اعضای ناراضی سازمان مجاهدین خلق در زندان ابوغریب تائید شده است، چون فقط یک نفر که در آنجا در حبس نبوده ، بلکه در همین زندان 150 نفر بوده اند که تعدادی از آنها اکنون دراروپا زندگی می کنند. یا در جلسات دادگاه جمعی که فقط اختصاص به یک نفر نداشته است.
اگر اعضای جدا شده از مجاهدین خلق می‌گفتند که رجوی ها با پول فراوانی که از زمان صدام و از پول نفت مردم عراق، دزدی و غارت های دیگر به جیب سازمان مجاهدین آمده است تغذیه می شوند، واقعیت داشته و هم‌ اکنون فیلم ها و اسناد آن در اینترنت موجود است.
بنابراین حالا نیز تأکید می‌کنیم که رجوی و سازمان مجاهدین علاوه بر این ثروت به یغما رفته از جیب مردم عراق در گذشته ، هم‌اکنون نیز این سازمان از سرویس های اطلاعاتی عربستان، امارات ، اسرائیل و آمریکا پول می گیرد. مثلا وقتی آمریکا رسما اعلام می کند که 80 میلیون دلار به اپوزیسیون حکومت ایران می‌دهند ، این پول کجا و به جیب چه کسانی می رود؟

وقتی سازمان مجاهدین باصطلاح خود را یک اپوزیسیون می داند، می توان گفت لااقل نصف به علاوه یک آن در سازمان مجاهدین می رود. تازه آن هم به شکل رسمی ، غیر رسمی که با عناوین مختلف دیگر جای خود دارد. البته همه این ها در برابر هزینه هایی که سازمان مجاهدین برای استخدام تماشاچی و سخنران اجاره ای و … می کند، رقمی نیست.
لازم است که به این نکته اصلی هم اشاره شود که آمریکا برای فشار به جمهوری اسلامی به ابزار فشار احتیاج داشته و دارد و برای این کار سازمان مجاهدین هست و تجربه این کار را نیز قبلا زیر نظر صدام حسین کسب کرده اند.

آمریکایی ها با خود می گویند که صدام حسین قبلا اعضای سازمان مجاهدین را به عنوان جاسوس، نیروی پیاده، بازوی ارتش عراق و ارتش آزادی بخش و غیره به کار گرفته و از آنها استفاده خود را کرده است، مگر ما از صدام حسین کمتر هستیم ؟ پس ما نیز می توانیم این کار را بکنیم..!

آمریکایی ها با خود می‌گویند که بگذارید سازمان مجاهدین فکر کنند که اپوزیسیون هستند! بگذار بگویند که هزار کانون شورشی در ایران فعال است؛ ما یعنی ـ سرویس جاسوسی آمریکا ـ که خودمان می دانیم این مساله دروغ است، ولی بهتر است با گفتن این حرف ها این سازمان را به عنوان یک اهرم و ابزار فشار برای اهداف جنگ طلبانه، تحریم و غیره برای خود نگه داریم. بنابراین در محتوی و در اصل خودِ نیروی جنگ طلب آمریکا نیز سازمان مجاهدین خلق را بیش از یک ابزار جدی نمی گیرد.

اما در هر صورت در این بستر بود که آمریکا با زدوبند و با هدف بکارگیری بیشتر فرقه مجاهدین خلق آن‌ها را از عراق به آلبانی منتقل کرد. رجوی نیز همین را می‌خواست ، رجوی در خلوت خود می گفت که شتر سواری که دولا دولا نمیشه ، خوب اگر قرار باشد آدم مزدور باشه ، چرا مزدور اصل کاری یعنی آمریکا نباشه . این خودش انقلاب !! و چند گام به پیش است صدام حسین و عراق کجا آمریکا کجا ؟ در این بستر بود که توافق صورت گرفت و نیروهای مجاهدین خلق به آلبانی ، کشوری که پایگاه ناتو در آن قرار دارد، منتقل شدند. کشوری که با ایران رابطه دیپلماتیک مستجکم ندارد و اساسا در ایران کنسولگری و سفارتخانه نداشته و ندارد . پس در نتیجه خانواده‌ هیچکدام از قربانیان نمی‌توانند ویزا بگیرند تا برای نجات فرزندانش پای خود را به آلبانی و پشت دیوار زندان اشرف 3 در ماینز برسانند ، این همه آن چیز هایی بود که رجوی می خواست و قبل از انتقال از عراق به آلبانی بررسی و مطالعه کرده بود.

البته رجوی فکر یک جایی را نکرده بود و آن هم اعضای نجات یافته از فرقه مجاهدین خلق در آلبانی بود، اعضای جداشده در آلبانی همچنان مهمترین تهدید برای رجوی و تشکیلات فرقه مجاهدین و همچنین پایگاه امید برای نجات یافتگان آینده از فرقه مجاهدین خلق می باشند. آن‌ها اگر چه شمع هستند و به شعله تبدیل نشده اند، اما همچنان فروزان باقی خواهند ماند و پای خانواده های قربانیان را به پشت دیوار زندان اشرف 3 در آلبانی خواهد رساند.

محمد سیدی ، تیرانا

خروج از نسخه موبایل