اعلام جدایی رسمی بارانی دهقانی از فرقه مجاهدین خلق
من بارانی دهقانی اهل شهرستان خرامه از توابع استان فارس، در سال 1366به خدمت سربازی اعزام شدم و در جبهه با تهاجم نیروهای فرقه رجوی به قسمت ما در 8. 1. 1366 به اسارت این سازمان در آمدم. بعد از مدتی با فریب و ترس ما را متقاعد کردند که بهتر است پیش آنها بمانیم، […]
خانواده؛ تنها راه نجات اعضای دربند فرقه رجوی
برعکس حرف آن ملعون که می گفت خانواده مانع هر حرکتی برای مبارزه است و یک فتنه است. ما جدا شدگان همیشه به امید این بودیم که یک روزی باز هم پدر و مادر و خواهر و برادرانمان را ببینیم که متأسفانه یک تعداد از همین پدر و مادر و خواهر و برادران چشم انتظار […]
نجات یافتگان از مجاهدین با عشق زندگی میسازند
همه کسانی که در فرقه رجوی زندگی می کنند همیشه این چالش را دارند که زندگی بیرون از فرقه چطوری است؟ همیشه از این می ترسند که با واقعیت های زندگی عادی و بیرون روبرو شوند و مجاهدین همیشه سعی می کند این ترس را در درون نفرات تقویت کند. رهبران مجاهدین با هر روشی […]
تناقض در آرمان شهر فرقه رجوی – قسمت هفتم
در قسمت قبل نوشتم، فرقه نمی خواهد اعضایش هیچگونه ارتباطی با دنیای بیرون داشته باشند و برای سر پوش گذاشتن روی این زندان سازی به هر مستمسکی چنگ می زند چرا که فراتراز بی آبرویی حاصل از این انزوا، پیامدها و لطمه های ناشی از اصطحکاک بدنه سازمان با جامعه و ارتقاء سطح آگاهی افراد، […]
خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی – قسمت دهم
رحمان محمدیان در قسمت قبلی خاطرات خود گفت: من و رضا همسنگر هستیم. رضا اهل نوشهر است که من تا حالا نرفته ام ولی آنقدر رضا از آن برام تعریف کرده که با این شهر احساس آشنایی می کنم. رضا خیلی شوخ و سرزنده است و جلوی کسی کم نمی آورد ولی چشماش ضعیف و […]
داستان برادران دانافر
داستان نوید دانافر و برادرش شاپور به این قرار هست. من و نوید در یک مقر بودیم و به مدت شش ماه باهم در یک یگان بودیم و این نوید روزی نمی شد که با مسئول و تشکیلات، جنگ نداشته باشد. آن هم به خاطر تمرین ساز هست. نوید تنبور زن هست و دست به […]
اعلام جدایی رسمی محمد رضا صدیق از فرقه رجوی در آلبانی
اینجانب محمد رضا صدیق متولد ۱۳۵۸از شهر تبریز استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۸۱ در کشور ترکیه که برای کار رفته بودم با یک رابط فرقه رجوی آشنا شدم. این رابط فرقه به من گفت تو برای اینکه بتوانی برای کار و درآمد خوب و زندگی بهتر به فرقه مجاهدین ملحق شو و بعد از […]
تناقض در آرمان شهر فرقه رجوی ـ قسمت ششم
در قسمت قبل نوشتم که محدودیتهایی که سران فرقه در همین آرمان شهر اشرف اعمال می نمایند حتی در بدترین زندانها هم دیده نمی شود و مهمتر از همه اینست که افراد زندانی در این حصار هیچگونه هویتی نه فردی و نه اجتماعی از خود ندارند و همه این اعمال با همان القاب مشروعیت می […]
فریاد آی دزد آی دزد رجوی و فرقه اش برای چیست؟!
در هر جایی اگر کسی متهم به کاری یا عملی خلاف می شود، اولا تا وقتی این شخص دلایلی دال بر غلط بودن این ادعا مطرح نکند این اتهام بر او می ماند و البته گذر زمان هم حقایق را بیشتر روشن کرده و این اتهام یا کمرنگ و یا پررنگ تر خواهد شد. نکته […]
خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق – روزهای سیاه – قسمت پنجم
در مقاله قبلی تا آنجایی پیش رفتیم که نقی ارانی همه ما را تهدید کرد که شما را زیر تانک می گذاریم و ما هر چند که ترس داشتیم ولی تنها چیزی که به ذهنم میآمد این بود ما که بی صاحب نیستیم . سرو صدایی میآمد ومشخص بود که ته راهرو است ولی مشخص […]
شیوه های کنترل و سرکوب افراد در فرقه مجاهدین خلق – قسمت دوم
در قسمت اول خاطرات آقای براهویی خواندیم: هدف فرقه رجوی در برگزاری این نشستها این بود که از این طریق افرادی که مخالف فرقه رجوی هستند را شناسایی کنند و او را زیر نظر داشته باشند و از طرفی می خواستند بدانند که در درون افراد چه چیز هایی در طول شبانه روز می گذرد […]
جدایی رفیق دهقان ، با سابقه تشکیلاتی هفده سال از فرقه مجاهدین خلق
اینجانب رفیق دهقان از شهرستان ایرانشهر منطقه سرباز اعلام جدایی رسمی خودم از فرقه رجوی را اعلام میکنم. حدود 17 سال پیش با یک قاچاقچی به نام علی آشنا شدم. وی به من گفت من می توانم شما را به کشورهای اروپایی ببرم و من هم به خاطر رفتن به اروپا حرف آن را گوش […]