مجاهدین دخترم آزاده صبور را در سن بیست سالگی ربودند

هتک حرمت سازمان رجوی به یک مادر در روز جهانی مادر

سر کار خانم ” فاطمه محبتی ” مادر یکی از اعضای گرفتار سازمان تروریستی رجوی، به نام “آزاده صبور” است که دخترش درسال 1379 و سن بیست سالگی با قصد مهاجرت به کشور کانادا و کاریابی به همراه شوهرش کاوه پورهمدانی ناخواسته و متاسفانه با هدایت پدرش( که از هوادران سازمان رجوی بود ) به کشورعراق و قرارگاه اشرف با عنوان پل ارتباطی تا کشور مقصد، فرستاده می شود که تا کنون پس از گذشت بیست سال هنوز در اسارت ذهنی و عینی سازمان است و با توجه به اینکه شوهرش در سال 1382 از سازمان جدا میشود و به اروپا عزیمت میکند، اما وی موفق به جدایی نشده.

مادر آزاده پس از شنیدن خبر حضور دخترش در سازمان رجوی در یک ارتباط تلفنی صورت گرفته از کمپ تیف آمریکایی ها توسط دامادش و جدایی افراد در سالهای 1382 به بعد ، از آن روز در تلاش برای دیدار با دخترش بارها و بارها به نهادهای حقوق بشری و بین المللی همچون کمیته بین المللی صلیب سرخ و مقامات سازمان ملل متحد مراجعه و نامه نگاری نموده و درخواست دیدار یا شنیدن صدای دخترش را داشته، اما تا کنون در این 13 سال پیگیری هیچ جواب و ردی از نامه های ارسالی بدست ایشان نرسیده و مشخص است که مخالفت ها، لابی گری های سازمان و مغزشویی های آنها موجب این عدم پاسخگویی ها می باشد.

چگونه مجاهدین آزاده و کاوه را ربودند.

تا اینکه سازمان در اواخر سال 1398 از پیگیری های مادر به ستوه آمده و یک پیام نوشتاری با عنوان مقاله از زبان آزاده صبور درسایت رسواگر ایران افشاگر انتشار داده واعتراف می نماید که نامه های ارسالی این مادر کجا دریافت شده و با بی رحمی و سنگدلی منحصر به فرد رجوی این مادر را « نامادری » خطاب می نماید. البته سازمان رجوی با این ترفند و نوشتار قصد دارد، مادر را از پیگیری ها ناامید نماید و دختر را از چشم مادر انداخته و آزرده خاطر نماید .

سازمان رجوی که بویی از مهر و محبت نبرده، باید بداند که پروردگار جهان تار و پود مادر را از مهربانی بافته و هیچ مادری با تهمت و فحاشی حتی از فرزند خویش هرگز غضب و قهر نکرده بلکه با فطرت الهی فقط و فقط می بخشد.

البته از سازمانی که زنان شوهردار را مجبور میکند که همسران خود را ملعون و مردان را مجبور مینماید زنان خود را عفریته خطاب کنند! بعید نمیباشد که فرزندان را اجبار کرده مادر و مادران را نامادری صدا بزنند و این فرهنگ رجوی بیانگر رذالت و بی رحمی وحشیانه اوست که او را از حیوان نیز متمایز میکند. حیوانات درنده خویی که در هنگام شکار به حیوان باردار و مادر حمله ور نمی شوند.

حال از ماهیت سازمان رجوی بگذریم و به یک خبر مسرت بخش بپردازیم،

مادر پس از 20 سال بی خبری عکسی از دخترش می بیند و این عکس را در آغوش می کشد.

همانطور که بیان شد چندی پیش سازمان از طرف آزاده صبور مطالبی را با عکسی از آزاده انتشار میدهند واعتراف می کنند که به دلیل پیگیری های مادر آزاده “نماینده صلیب سرخ جهان” که یک زن بوده در سال 1385 آزاده را فراخوانده و پیام مادر را به او میدهد که مادرش نگران اوست و درخواست دیدار دارد اما تاکنون هیچ جواب یا خبری از این ملاقات بدست مادر نرسیده ، بار دوم در سال 1385 مادر در یک نامه مجدد درخواست دیدار مینماید که این با نیز یکی ازمقامات آمریکایی مستقر در کمپ تیف به نام “ژنرال براندنبرگ” با آزاده صبور ملاقات داشته اما این بار هم مانند سال قبل هیچ جواب و نتیجه ای به مادر اعلام نمیشود. این مادر دلسوز و صبور بار سوم در اسفندماه 1387 دست نوشته ای تنظیم و به مقامات بین المللی و سفارت عراق ارسال میکند اما این بار نیز تکرار همان نامه های بدون جواب تا اینکه در سال 1398 این مادر از پایگاه اطلاع رسانی انجمن نجات در استان البرز استفاده و در فروردین همین سال یک پیام تصویری تبریک سال نو به دخترش می دهد و در مهرماه مجدد یک دست نوشته تنظیم و در سایت انجمن نجات انتشار داده می شود، اما این بار گویا این دو پیام مادر تیری بر پاشنه آشیل سازمان رجوی زده است که مجبور میشوند این مادر را « نامادری» خطاب و به این مهربان مادر فداکار اهانت کنند که سوز و گداز خود را در قالب یک مقاله از زبان عضو گرفتار، آزاده صبور انتشار داده است.
در جهانی که همگان از هر مذهب و ملیتی برای جایگاه مادر ارزش والایی قائل هستند و روزی جهانی برای مادر نامگذاری نموده اند وهرساله در چنین روزی دولتمردان دررسانه حضور و به مادر خود و مادران کشورش پیام تبریک گفته ، سازمانی در قلب اروپا وجود دارد که مادران را« نامادری » و همسران را «عفریته و ملعون» نام می برد. شب پرستان سازمان رجوی به رهبری مسعود و مریم رجوی آگاه باشند که ” تکان دهندۀ گهواره ، تکان دهندۀ سازمان ” نیز می باشد.
به امید آزادی آزاده و تمام زنان گرفتار سازمان رجوی

خروج از نسخه موبایل