حمید محمد جان! گناه من مادر چیست که اجازه نداری بعد از 34 سال حالی از من بپرسی؟!

بنام آنکه هستی را آفرید
حمیدمحمدجان من مادرت آی سلطان سارلی هستم که تاکنون چندین نامه برایت ارسال نموده ام ولی متاسفانه هیچ خبری از تو نشد پسرم .
فرزندم بیش از سه دهه میباشد که متاسفانه گرفتار سازمانی شده ای که ملاقات با من و خانواده ات را نمی دانم به چه دلیلی ممنوع نموده و حتی بهت اجازه یک تماس در حد احوالپرسی را نمی دهد و ما در تعجب هستیم که آیا تو که خانواده ات را بر همه چیز و همه کس ترجیح میدادی با ما تماس نمیگیری و یا مسئولین جایی که گرفتار آنجا شده ای به تو اجازه برقراری تماس با خانواده ات را نمی دهند ؟!

حمیدمحمدجان پدرت که متاسفانه چشم انتظار از دنیا رفت و من هم آخرین روزهای عمرم را دارم سپری میکنم و معلوم نیست تا کی بتوانم نفسی بکشم ، پسرم من تنها خواهشی که از تو دارم این هست که بتوانی در شرایط آزاد و راحت با من تماس بگیری تا بتوانم با آرامش خاطر سرم را بر بالین مرگ بگذارم .

مادر حمیدمحمد آق آتابای

پسر عزیزم برادران و خواهرانت چندین بار برای ملاقات تو در شرایط سخت عراق به آنجا آمده اند ولی نتوانسته اند تو را ببینند و در واقع مسئولین سازمان رجوی به آنها اجازه نداده اند ، فرزندم چرا مسئولین آنجا اجازه ملاقات و یا تماس را به تو نمی دهند ، مگر سران سازمانتان نمیگویند بدنبال آزادی ملت ایران هستند ، پس چرا به شما و خانواده تان اجازه دیدار و یا تماس خانوادگی نمی دهند ؟ گناه من مادر چیست که اجازه نداری بعد از 34 سال حال من را بپرسی و یا بتوانی من را ملاقات کنی ؟

فرزندم من در ایام مبارک ماه رمضان از خداوند عاجزانه میخواهم تا تو را از منجلابی که در آن گرفتار شده ای نجات دهد و تو را به آزادی واقعی و خانواده ات که همانا من و خواهران و برادرانت هستند برساند تا بتوانی در آرامشی که ما در کشورمان داریم تو هم بتوانی زندگیت را ادامه دهی .
به امید هر چه زودتر رهایی ات از سازمانی که انسانیت و خانواده برایش هیچ ارزشی ندارد

آی سلطان سارلی مادر چشم انتظار حمیدمحمد آق آتابای

خروج از نسخه موبایل