عزیزم ، از طریق دوستان سلام رسانده بودی! چرا خودت زنگ نزدی؟

مادر در بستر بیماری ، پدر نگران حال فرزند، فرزند دل نگران پدر و مادر؟!

پس مشکل چیست که این پسر به آغوش پدر و مادر نمی رسد؟

اسداله سالها پیش در یک فرصت مناسب ، خبر سلامتی خود را به پدر و مادر رساند و جویای حال آنان بود!
مادر مریض است ! خیلی مریض است ! مدام به دنبال خبری از اسداله است ! مادر گریان است و اما پدر همیشه ساکت ! غم بزرگی در دل دارد! پدر از درون گریه می کند!
مادر دیگر تاب این فراق را ندارد! ماههاست در بستر بیماری است و در حسرت شنیدن صدای اسداله !!!

مادر اسدالله فیاض دیزج در بستر بیماری و در انتظار صدای فرزند

مسعود رجوی و مریم رجوی ، بخوبی از این امر آگاهند که چرا این پدر و مادر پیر ، به جگرگوشه ی خود نمی رسند! اما خم به ابرو نمی آورند و وقیحانه نظاره گر این شکنجه ی ضدانسانی خود هستند! آیا ملاقات این فرزند حق ، پدر و مادرش نیست؟

اسداله عزیز، پسرم ، مدتی هست پایم شکسته است و نمی توانم بدرستی راه بروم، امیدوارم بزودی با شنیدن صدای تو ، مادرت ، جانی دوباره بگیرد ، من و مادرت، در حسرت شنیدن صدای تو هستیم ، این کمترین حق را از ما دریغ نکن .
پدرچشم براه تو – محمد فیاض دیزج

خروج از نسخه موبایل