درد دل های خانم محمودی با فرزندش اسکندر ارجمندی

فرزند عزیز و دلبندم سلام . آنقدر تشنه دیدار توام که اگر آب دریاها را روی جسم و جانم بریزند آتش درونم خاموش نمیشود.
پسرم من با هزاران زحمت ، رنج و فقر و تنگدستی تو را بزرگ کردم و تمام آمال و آرزویم این بود که در این سنین پیری عصای دستم بشوی . در این دوره ناتوانی و بیماری تکیه گاهم شوی . نزدیک به دو دهه است که شبانه روز به امید دیدار مجدد شما و در آغوش گرفتنت شب را به روز میرسانم .
وگاهی با خود و خدای خودم به راز و نیاز مینشینم که من شما را با شیر پاک و لقمه حلال بزرگ کردم پس چرا باید حاصل زحماتم و شب نخوابی هایم اینهمه رنج و مرارت و تحمل درد دوری شما باشد .

اسکندر جان راستی تاکنون از خودت سوال کردی که بدنبال چه هدفی هستی که بیش از 18 سال است تو را از ارتباط با خانواده محروم کرده اند . چرا به تو اجازه تماس با مادر را نمیدهند . آیا دشمن اصلی شما و این فرقه رجوی مادران شما هستند و سازمان مجاهدین قصد و هدفشان مبارزه علیه مادران دردمند است ؟
پسر عزیزم کمی فکر کن . من و همه مادران درد مند هیچ خواسته سیاسی نداریم و تنها خواستار دیدار و تماس صوتی تصویری با عزیزانمان هستیم .
بقیه برادران و خواهرانت به امید دیدار شما روزگار را سپری میکنند . الحمدالله همه تحصیلکرده و افراد موفقی در زندگی هستند .
همه اعضای خانواده بی صبرانه منتظر دیدار و تماس شما هستیم .
ما در این دوران کرونا از سلامتی شما خبر نداریم و همین امر موجب شده که به درد فراق ما صد برابر افزوده شود . ما را از نگرانی نجات دهید .
به امید دیدار شما و یا حداقل شنیدن صدا و دیدن تصویر شما هستم .
مادرت بیجاده محمودی

خروج از نسخه موبایل