شهریور خونین 92 و اهداف مسعود رجوی

ده سال پس از سقوط دولت عراق فرقه رجوی کماکان مصر بود که در عراق بماند لذا چندین بار درگیریهای خونینی بین دولت عراق از یکطرف و طرف دیگر فرقه مجاهدین ، که در همین راستا تعداد زیادی کشته و مجروح شدند تا اینکه دولت وقت آمریکا تصمیم به جابجایی فرقه از اشرف در استان دیالی به کمپ سابق آمریکاییها در کنار فرودگاه بغداد گرفت به اسم لیبرتی .

عمده اعضای فرقه منتقل شدند ولی در حین جابجایی باز فرقه رجوی مانع تراشی کرد و باز تعدادی در اشرف به مدت صد روز ماندند و پس از صد روز آن تعداد را به لیبرتی منتقل کردند . رجوی نمی خواست اشرف را از دست بدهد لذا تصمیم گرفت حدود 100 نفر را در اشرف مستقر کند آنهم به عنوان حافظ اموال .رجوی در عراق به اندازه کافی قرارگاه و اموال بعد از اشغال عراق جا گذاشته بود و اموال اشرف یک هزارم آن نمی شد پس چرا تصمیم گرفت که 101 نفر را در اشرف مستقر کند؟

رجوی دو هدف را دنبال می کرد .هدف اول این بود که اگر به هر دلیل اتفاقی در عراق افتاد اشرف را از دست ندهد و به قول خودش به کانون استراتژیک نبرد برگردد، به این منظور که حکومتی مثل ایاد علاوی و خلاصه کسی که با رژیم ایران سر سازگاری نداشته و مایل به بودن مجاهدین در عراق است به عنوان کارت علیه رژیم .

هدف دوم از آنجایی که رجوی خوب می دانست بخصوص از سال( ۱۳۸۸) که دولت عراق تا سال (۱۳۹۰) دوبار به ساکنان اشرف حمله کرد پس الان هم به این تعداد ممکن است حمله کند به همین منظور برای استفاده سیاسی می خواست از این افراد به عنوان طعمه استفاده کند .

در سال( ۱۳۹۱) چند بار به لیبرتی حمله راکتی شد وهمچنین درسال (۱۳۹۲) رجوی قبل از کشتار اشرف در دهم شهریور ۱۳۹۲ گفت عجیب است که چرا حمله روی لیبرتی متمرکز شده در صورتیکه به راحتی می شود به اشرف حمله کرد رجوی چرا این حرف را زد حتما بر اساس شواهدی بوده و یا اینکه خبر داشته است ولی بروز نمیداده و میخواسته رد گم کند . بعد از قتل عام در اشرف و برای فریب کاری سازمان مجاهدین مدعی شد که نیروهای عراقی سر سپرده مالکی و رژیم ایران چندین بار از بالای خاکریز محل استقرار مجاهدین را شناسایی کرده اند و همچنین آب و برق اشرف را قطع کرده اند . اگر اینچنین بوده است که بنظر من بوده چرا رجوی از سازمان ملل و نیروهای آمریکایی کمک نگرفت که این تعداد نیرو را از اشرف خارج کند و به لیبرتی منتقل کند ؟

آیا جان انسانها از مشتی آهن پاره بی ارزش تر بود ؟ رجوی با اینکه می دانست ولی می خواست از خون این تعداد استفاده سیاسی را بکند لذا منتظر ماند و حرفی نزد تا واقعه ( ۱۰) شهریور به واقعیت پیوست شاید که با ریخته شدن خون این تعداد به مقصود خود یعنی ماندن در عراق را مهر کند .

رجوی خوب می دانست که خط خود را به چه شیوه پیش ببرد بعد از قتل عام دستور اعتصاب غذا را صادر کرد تا شاید از این نمد کلاهی برای خود درست کند لذا تعداد زیادی را وارد این جهنم خود ساخته کرد و نزدیک به هشتاد روز همه را گرسنگی داد و بعضی را راهی بیمارستان کرد ولی در نهایت هیچ چیزی بدست نیاورد و مجبور شد تمام دستگاه شعبده بازی را جمع کند و بعد از مدتی شروع به پخش برنامه ای با نام ارتش آزادیبخش ملی ایران افشا می کند را از تلویزیون خود پخش کرد که مثلا ما از این توطئه خبر داشتیم و یا اینکه اطلاعات ما از درون ایران بی نظیر بوده و هست .

خب اگر حضرات اینقدر اطلاعات داشتید چرا از فاجعه جلو گیری نکردید و چرا باعث مرگ و ناپدید شدن حدود شصت نفر شدید . برای همه کسانی که در این فرقه بودند و هستند خوب واضح است که رجوی کلام اول و آخرش این بود ما با دادن خون بالا میرویم و با جدا شدن افراد پایین میرویم ، بعد از گذشت حدود 7 سال ببینیم که این فرقه بعد از شهریور 92 و خونهای بعد از آن چقدر بالا کشیده ؟ آیا فرقه در عراق تثبیت شد ؟

آیا رجوی به خواسته خود رسید که دولت آمریکا را متقاعد کند که از عراق اخراج نشود ؟ همه استدلال های رجوی پوچ از آب در آمد و بعد از واقعه اشرف و در پی آن موشک باران لیبرتی فرقه مجبور به فرار شد و از عراق اخراج شد و نام این فرار را هجرت بزرگ نامگذاری کردند و گفتند رژیم در روزهای عاشورا قصد داشته هزاران نفر را برای قتل عام مجاهدین راهی لیبرتی کند . بله همه این اتفاقات از سال (۱۳۸۸) تا آبان ۱۳۹۴ قابل پیشگیری بود ولی این رجوی بود که می خواست از خون اعضای خود تجارت کند شاید که بقول خودش در کنار مرز با دست خالی و روزی که خلق قهرمان ایران انقلاب کنند و فرش قرمز جلوی ارتش آزادیبخش ملی ایران بگسترند و مقدم رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت را گرامی بدارند.

علی هاجری، تیرانا

خروج از نسخه موبایل