نامه خانم ناهید مراد پور به برادرش یحیی

یحیی جان تنها برادرم بدان خواهرت هرگز تو را فراموش نمی کند.

برادر عزیزم خیلی دلم برایت تنگ شده. خیلی دلم می خواهد تو را در کنار خودم ببینم و صدایت را بشنوم و بوی برادریت را حس کنم. نمی دانی چقدر بیاد گذشته و خاطراتمان می سوزم و تحمل می کنم .

یحیی جان تا کی صبر کنم؟ این روزها تو را چند بار در خواب دیدم. واقعا فکر کردم برگشتی و با هم داریم حرف می زنیم. آیا واقعا بزودی خواهرت را خوشحال خواهی کرد؟

برادرم یحیی نمی دانم پشت چه مشکل و مانعی گیر کردی و تو را از چه ترسانده اند و با چه ترفندی تو را مشغول کردند. اما می دانم اگر بخواهی عبور از ترس و سایر چیزهای پیش پا افتاده برایت سهل است و عواطف خواهرت برایت مهم تر است.
از تو می خواهم مردانه تصمیم درستی بگیری و من خواهرت ناهید چشم براه را خوشحال کنی.

به امید دیدار و تماس تصویری هر چه سریع تر
خواهرت ناهید

خروج از نسخه موبایل