همایش انجمن نجات دریچه‌ای به دلتنگی خانواده های اسیران فرقه رجوی

دلتنگی می‌تواند کشنده ترین حال باشد، برای معنی دلتنگی احتیاج به کوهی از واژه و قصه نیست؛ دلتنگی یعنی عزیزی در کنارت نیست. او را نداری اما به اندازه یک عمر از او خاطره داری که مدام در ذهن مرورشان کنی. امروز روز سوم از همایش پنج روزه انجمن نجات بود. در این سه روز ده ها تن از خانواده‌های اسیران تشکیلات مجاهدین خلق از دلتنگی‌هایشان برای عزیزان‌شان گفتند.

تنها یک قطره از اشک‌های مادرانی چون مادر فریدون ندایی، مادر مجید حاج علیرضایی و مادر محمد علی ساسانی، کافی است که دل خونسردترین مخاطبان را به درد بیاورد. مادری که وقتی پسرش 20 ساله‌اش اسیر مجاهدین خلق شد، نمی‌دانست که تولد 53 سالگی اش را باید به دوربینی تبریک بگوید که معلوم نیست پسرش موفق به دیدن فیلم آن بشود یا نه.

و البته که جدایی و دلتنگی فقط برای مادران و پدران نیست. حسن طوسی بخش پسر مسعود طوسی بخش، سی سال از دیدن پدر محروم بوده است. او تنها خواسته‌اش فراهم شدن ویزای آلبانی و دیدار با پدرش پس از سی سال دوری است.

از دیگر صحنه های اندوهناک این همایش را خواهر و برادر جعفر ادیب پور رقم میزنند. برادری که از خاطرات شیرین گذشته با جعفر می‌گوید و در چشمش شوق تداعی خاطرات گذشته و رنج دوری بیست ساله از برادر همزمان موج میزدند یا خواهری که با اشک حلقه زده در چشمانش از دلتنگی‌هایش می‌گوید، از چشم انتظاری همه خانواده، از آرزوی پدرش برا قربانی کردن گوساله در پیش پای پسر.

خواهر حمید محمد آق آتابای، با شور و حرارتی وصف‌نشدنی از دوری برادر می‌گوید. خواهری که هرگز برادر اسیر خود را ندیده است اما سالها رنج خانواده به ویژه مادر مرحومش از دوری برادر را شاهد بوده است. خواهری که بارها به زبان ترکی و فارسی از برادر اسیرش درخواست می‌کند که خود را از چنگال مسعود و مریم رجوی رها کند. اشک می‌ریزد و نشانی همه صفحات مجازی خود را به برادرش می‌دهد به امید آنکه برادر اسیرش تصویر او را ببیند و تصویر مادرشان که یکسال پیش در حال چشم انتظاری برای حمید دار فانی را وداع گفت.

اینها همه بخش بسیار کوچکی از قصه‌های پر غصه‌ای است که در این چند روز همایش انجمن نجات  می‌شنویم. این نوع دلتنگی بسیار غریب است چون میدانی عزیزت در گوشه‌ای از این کره خاکی زنده است، نفس می‌کشد اما در طول سی سال به اندازه چند دقیقه آزادی و اختیار ندارد که با خانواده‌اش تماسی بگیرد یا به اندازه یک گوشی تلفن همراه حق مالکیت شخصی ندارد که یک پیامک کوتاه برای مادرش بفرستد.

در واقع، عجیب‌ترین و دردناکترین نوع جدایی از عزیزان را فرقه‌های مخرب رقم می‌زنند و مجاهدین خلق به عنوان تشکیلاتی که مکررا و بنا بر مستندات فراوان، فرقه بودن آن  تایید شده است نه تنها رنج خانواده‌ها را نادیده می‌گیرد، بلکه آن‌ها را به مزدوری برای حکومت ایران و دشمنی با فرزندانشان محکوم می‌کند. ذهن فرزندان را علیه خانواده‌هاشان شستشو می‌دهد.

هر وجدان بیدار، هر دادگاه ملی و بین المللی که صدای شکایت خانواده‌ها، اشک مادران و خواهران اعضای مجاهدین خلق و ندای دادخواهی دیگر قربانیان شکنجه‌های جسمی و روحی در این فرقه را نشنیده بگیرد در ظلمی که سران مجاهدین خلق روا می‌دارند، شریک است.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل