نامه سید محمد یعقوبی به خواهرش هاجر یعقوبی در فرقه رجوی

خواهر خوبم اکنون نزدیک به چهار دهه است که چشم انتظار تو هستم. هر بار که به عکس های تو نگاه می کنم به خودم می گویم که چکار باید انجام بدهم تا دوباره بتوانم با شما دیداری داشته باشم.

همانطور که می دانی چندین بار به اشرف و لیبرتی در عراق آمدم ولی مسئولین سازمان بودند که مانع دیدار من با تو می شدند و اکنون هم که به آلبانی رفتی باز این رجوی ها هستند که با کارشکنی مانع آمدن من و دیگر خانواده ها برای دیدار با عزیزان خود می شوند .

رجوی ها از دیدار من با تو بسیار می ترسند و از این هراس دارند که شما بعد از سالیان به آگاهی رسیده و مناسبات را ترک و زندگی جدیدی را آغاز کنی .

خواهر خوبم واقعیت این است دنیایی که تو در آن قرار داری با دنیای ما بسیار تفاوت دارد. تنها خواسته ما این است که تو از آن مناسبات جهنمی آزاد شوی . باور کن آن چیزی که سالیان سران فرقه رجوی به شما در مورد من و خانواده ام گفتند دروغی بیش نیست . ما مانند بقیه افراد به زندگی خود مشغول هستیم و این را بدان تا روزی که زنده هستیم از فعالیت برای رهایی تو خواهر خوبم دست نخواهم کشید، چون به این اعتقاد دارم که سران فرقه رجوی چیزی جز دروغ به شما نمی گویند .

خواهر خوبم می دانم که در خلوت خودت به فکر ما هستی و این می تواند نقطه آغاز خوبی برای تصمیم گیری تو باشد تا برای یک بار هم شده از آن مناسبات خارج شده و زندگی جدیدی را آغاز کنی . اگر توانستی با ما تماس بگیر چون شنیدن صدای تو هم برای من و خانواده ام بسیار دلگرم کننده است .

اکنون که این نامه را برای تو می نویسم در حیاط خانه نشسته و به یاد تو قلمم روی کاغذ روان است تا شاید با نوشتن این چند سطر مقداری سبک شوم .

خواهر خوبم هاجر بدان که همیشه در قلب ما جای داری .

به امید دیدار

سید محمد یعقوبی – نکا – مازندران

خروج از نسخه موبایل