مادران؛ منتظران بدرود یافته – قسمت بیست و هفتم

خیانت و جنایت رجوی در حق ملت ایران و اعضای اغفال شده اش گستره و پهنای زیادی دارد که زبان و قلم از بیان تمام عیار آن قاصر و ناتوان است. در این میان خانواده های اعضای گرفتار در فرقه بدنام رجوی خاصه مادران از قربانیان اصلی خباثت رجویها محسوب می شوند که در این نوشتار به شرح زندگانی مادرانی پرداخته میشود که در اثر ناجوانمردی و ظلم و جور رجویها بی آنکه عزیزان شان را درآغوش بکشند، ناکام و چشم انتظار دارفانی را وداع گفتند و به دیار اعلاء شتافتند و به آرامش رسیدند.

متوفی: مرحومه مغفوره شهربانو مرندی 73 ساله
مادر خسرو سلیقه دار از اعضای اسیر رجوی در زندان مانز آلبانی

خانم شهربانو مرندی مادر خسرو سلیقه دار

دقیقا 30 مهر 1384 بود که ما بعد بالغ بر 20 سال حضور در فرقه مجاهدین خلق ناباورانه به ایران بازگشتم و شادمانانه مشغول دید و بازدید با اعضای چشم انتظار خانواده خودم بودم و اندک زمانی بعد بطور موقت در یک مغازه کالای پزشکی دوستم شاغل شدم و البته هنوز در دفتر انجمن نجات فعالیتی نداشتم .
در آن ایام بود که شمار کثیری از خانواده های دردمند و چشم انتظار گیلک به ملاقاتم می شتافتند تا از دلبند اسیرشان خبری کسب کنند که البته باید با افتخار اذعان کنم که روند ملاقاتهای بسیار صمیمی با خانواده های دردمند در موقعیت کاری ام در کالای پزشکی موجب شد انگیزه ایجاد دفتر در هلال احمر را با جان و دل پیگیری کنم تا نسبت به آنان ادای دین کنم.

بخوبی بخاطر دارم اولین ملاقاتم در محل کارم در کالای پزشکی در آبان 1384 با خانم شهربانو مرندی بود که فرزندش خسرو سلیقه دار را در اسارت رجوی داشت. که از نزدیک وی را میشناختم و باهم در یک قسمت سازماندهی شده بودیم .
مادر مرندی به اتفاق فرزندش علیرضا درآن ملاقات صمیمانه به من گفت: ” به وطن و آغوش خانواده ات خوش آمدی فرزندم و بنوبه خودم به خودت و به خانواده ات عرض تبریک دارم و برایت روزهای خوشی را که سالیان از آن محروم بودی آرزومندم.
آمده ام تا از شما خبری از دلبندم خسرو بگیرم و همچنین یک عکسی با شما بگیرم و به خسرو نشان بدهم و بگویم که در بازگشت به ایران مشکلی نخواهد داشت. چون که عازم سفربه کربلا هستم شاید که بتوانم چنانکه خدا قسمت کند دیداری هم با خسرو در مق راشرف داشته باشم.”

همچنانکه اشاره کردم ملاقاتهای انگیزاننده اینچنینی با خانواده های دردمند اعضای گرفتار در فرقه رجوی موجب شد با تشکیل دفتر انجمن نجات در گیلان واقع در هلال احمر رشت فعالیتم را بطور رسمی شروع کنم و باز اولین دیدارم با مادر مرندی بود که مصرانه به دنبال گمشده اش بود و این دیدارها و فعالیتهای تحسین برانگیزشان تا زمان حیات شان ادامه دار بود.
به خاطر دارم که مادر مرندی دراولین همایش بزرگ انجمن نجات گیلان به اتفاق 250 خانواده چشم انتظار دیگر در تاریخ 12 خرداد 1386 نیز شرکت فعال داشت و پیام تصویری هم برای دلبندش خسرو از خودش بجای گذاشت.
مادر انگار داشت به آرزویش می رسید چونکه مابعد 20 سال دوری و بی خبری عکسی از خسرو از سیمای مجاهدین به دستش رسیده بود و در دیداری در دفتر انجمن گفت: ” در اثر فعالیتهایم و شرکت در همایش انجمن نجات گیلان، رجویها خسرو را به صحنه آوردند و به وی دیکته کردند تا ناگزیر به موضع گیری علیه من بپردازد که البته من خیلی هم از دیدن تصویرش خوشحال و شادمانم و شروع کردند به نوشتن نامه ….”

نامه این مادر به فرزندش در آن تاریخ:

به خسرو سلیقه دار – اهل بندر انزلی گیلان
از: مادرش شهربانو مرندی
بنام ایزد هستی بخش
سلام
از روزی كه نوارت را دیدم همیشه اشكم سرازیر است و بخاطر طرز فكرت در مورد خانواده ات واقعا در تعجب و حیرتم چرا كه ما را به اجبار و با فشار یا تهدید برای شركت در همایش انجمن نجات وادار نكردند بلكه من وبرادرت به خواست خودمان ، دائما به دنبال راه تماسی با تو بودیم ،‌ که تو را ببینیم و با توصحبت كنیم. فقط یك تلفن به ما زدند ،‌ ما خودمان تصمیم گرفتیم همانطوركه سال گذشته من و برادرت خودمان تنها به كربلا آمدیم. ولی به دلیل مشكلات امنیتی موجود درمنطقه خالص هیچ ماشینی حاضر به آوردن ما به آنجا نشد تا تو را ببینیم.
چون برادرت مرتب اظهار ناراحتی میكند كه من اصلا قیافه برادرم را ندیدم ودلم خیلی می خواهد برادرم را ببینم به همین دلیل حركت كردیم آمدیم وبی نتیجه بود.
ما هیچ ناراختی یا گرفتاری نداریم. حرف مرا باوركن توخودت مرا می شناسی حتما هم میدانی كه اهل دروغ نیستم وهرچه میگویم حقیقت است. برادرت هم زندگی راحتی دارد من هم همینطور از اداره حقوق بابایت را میگیرم ومطمئن باش هیچ وقت سر بار كسی نیستی. فكر تو را هم كردیم البته با حق و حقوق خودت مهیا است و دراینجا هم هیچ گرفتاری یا ناراحتی برایت نیست واین نامه را هم من به دلخواه خودم نوشته ام و خواستم از هر طریقی كه مقدور باشد برای تو بفرستم ولی هیچ گونه آدرس پستی با ایمیل یا نشانی دیگربرای تماس با تو نداشتم.
والسلام التماس دعا دارم
شهربانو مرندی

زنده یاد مادر مرندی در ارتباط فعال با انجمن نجات در راستای رهایی عزیزش بسیار فعالیت داشت و رنج و سختی فراوانی را بجان خرید طوریکه با وجود کسالت سالمندی بارها و بارها به عراق ناامن سفر کرد و با تحصن درب اسارتگاه اشرف و لیبرتی خسرو را با مهر مادرانه فریاد زد. ولیکن هیچگاه درنتیجه کارشکنیهای رجویها موفق به ملاقات وبه آغوش کشیدن دلبندش نشد و کمافی السابق با چشمانی گریان به خانه برگشت ولی مطلق نا امید نشد و بر فعالیتهایش افزود.

متاسفانه زمستان 1399 متوجه کسالت جدی مادر مرندی شدم که خبرش را فرزندش علیرضا گزارش کرده بود که سریعا طی تماس تلفنی از حالش جویا شدم که باز سراغ خسرو را میگرفت .

خانم شهربانو مرندی درحین صدا کردن دلبندش خسرو در مقر اشرف درعراق

مادر خسرو سلیقه دار ، چشم انتظار در بستر بیماری

تماس تلفنی آقای پوراحمد با مادر دردمند و چشم انتظار خسرو سلیقه دار
خانم شهربانو مرندی مادر دردمند و چشم انتظار خسرو سلیقه دار از اعضای گرفتار در فرقه بدنام رجوی، که خود از مادران مقاوم و پیشقراول حضور پیوسته در درب اسارتگاه مضمحل شده اشرف و لیبرتی درعراق بود و سهم بسزایی در اعمال فشار بر رجوی در اتخاذ تصمیم ترک عراق و اشرف و فرار به آلبانی داشته است، متاسفانه شدیدا بیمار شدند و توام با الزایمرخفیف در بستر بیماری در انتظارتماس تلفنی دلبندش خسرو میباشد.
از خانواده های چشم انتظار گیلان و چه بسا اقصی نقاط کشور کسی نیست که خانم شهربانو مرندی مادر فعال و سختکوش خسرو سلیقه دار را نشناسند و قدردان زحمات بی شائبه ایشان در راستای رهایی اسیران رجوی نباشند.

امروز علیرضا دیگر فرزند خانم مرندی طی تماسی با دفتر انجمن از آخرین وضعیت اعضای دربند در آلبانی در شرایط کرونایی جویا شد و همچنین از صحت و سقم سلامتی برادر اسیرش خسرو پرسید. که توضیحات لازم به ایشان داده شد.
علیرضا که خود زحمات زیادی برای نجات جان برادرش متحمل شد وهمواره مادر را درفعالیتهایش خصوصا دراعزام به عراق همراهی میکرد افزود:
” مدتی است متاسفانه مادر بشدت مریض و درخانه بستری شدند و تحت مراقبت پرستار قرار گرفته است و تنها جمله ای که میگوید این است که خسرو کجاست و چرا تماس نمیگیرد.”

بلافاصله برحسب وظیفه با مادر مرندی تماس گرفتم شاید که بتوانم با دادن خبر سلامتی دلبندش، کمی خوشحالش کنم و چنین شد و مادر مهربانانه عذرخواهی کرد که نتوانسته است جهت پیگیری رهایی فرزندش کمافی السابق در دفتر انجمن حضور بهم رساند و تنها خواسته اش این است که خسرو بتواند با ایشان تماس بگیرد و خوشحالش کند.
بنده نیز برای مادر سختکوش و مهربان از خدای منان شفای عاجل آرزو کردم و میکنم و از نماینده جهانی بهداشت درآلبانی میخواهم که هرچه زودتر خواسته مادر را محقق نمایند .

سرانجام مادر مرندی بی آنکه بتواند فرزندش را در آغوش بگیرد، دردمند و چشم انتظار رخ در خاک کشید و به آرامش رسید.

پیام تسلیت به مناسبت درگذشت مادر چشم انتظار خسرو سلیقه دار

حاجیه خانم مرحومه شهربانو مرندی در سن ۷۳ سالگی در بستر بیماری بی آنکه حتی صدای دلبند اسیرش خسرو سلیقه دار را بشنود، بدرود حیات گفت و کارزار بی پایانش علیه رجوی را به ماندگار گذاشت تا تاریخ و آیندگان، محاکمه شخص رجوی را به نظاره بنشینند و رهایی اسیرانش را در دنیای آزاد داشته باشند.

پوراحمد

خروج از نسخه موبایل